ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
سرزمین مادری ، رویای اجدادی کجاست؟
مردم این شهر می پرسند آبادی کجاست ؟
ما به گرد خویش می گردیم آه ای ساربان
آرمان شهری که قولش را به ما دادی کجاست؟
ای رسولِ عقل! ما را بگذاران از نیلِ شک
گر تو موسی نیستی موسای این وادی کجاست؟
خنده های عیش ما جز خود فراموشی نبود
این هم از مستی که فرمودی! بگو شادی کجاست؟
باد در فکر رهایی روی آرامش ندید
راه بیرون رفتن از زندان آزادی کجاست؟
فاضل نظری
دلم بدون تو غمگین و با تو افسرده است
چه کردهای که ز بود و نبودت آزرده است
به عکسهای خودم خیرهام، کدام منم؟
زمانه، خاطرههای مرا کجا برده است
فاضل نظری
مرا محتاجِ رحم این و آن کردی
ملالی نیست!
تو هم محتاج خواهی شد
جهان دارِ مکافات است!
فاضل_نظری
چشـمت به چشم ما و دلت پیش دیگریست
جای گلایه نیـست کـه ایـن رســم دلبریست
هـر کس گذشت از نظـرت در دلـت نشست
تــنـــها گنــاه آیــنــه هـا زود بــــــاوریـسـت
مهرت به خلق بیشتر از جور بر من است
ســهـــم بـــرابـــر همـــگان نـــابرابریست
دشنــام یا دعــای تو در حــق من یکیست
ای آفـتـــاب هـر چـه کنــی ذره پـروریست
ساحـــل جـــواب ســرزنــش مـــوج را نداد
گاهی فقط سکوت سزای سبک سریست
- فاضل نظری
حیرتم را بیشتر کن تا بپرسم کیستم؟
آنکه در آیینه می بیند مرا من نیستم
سایه ای رقصنده بر دیوار پشت آتشم
جز گمانِ هست، چیزی نیست هست و نیستم
خاطرات رفته را چون خواب می بینم ولی
کاش در جایی به جز کابوس خود می زیستم
در مقامات تحیر جای استدلال نیست
عقل می خواهد که من هرگز نفهمم چیستم
آسیابی در مسیر رود عمرم! صبر کن
روزی از تکرار این بیهودگی می ایستم
فاضل نظری