وقتی غم و سوز جگر اختراع شد

وقتی غم و سوز جگر اختراع شد
بر قلبـ آشفته شرر اختراع شد
مردی درون غرفه اش در کنج بازار
جنسی گران داد و ضرر اختراع شد
مکتبـ حروف آمد و مشق اختراع شد
جای سَبوی کوزه‌گر مشک اختراع شد
با جنگ عباس جوان رشک اختراع شد
با غرشش در معرکـه خشم اختراع شد
دشمن رجز خواند و از آن لرز صدایش
فرق سخن با حرف کشک اختراع شد
اما بسوزد این فلکـ مشکش که افتاد

در چشم‌های خسته اش اشکـ اختراع شد ..

حسین تنیده