ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
عشق شاهی را برای رعیتی دستگیر سازد
تاج و تختش را بگیرد جای او را زیر سازد
عشق بر دست وزیری که امیری میکند زنجیر سازد
یا که بر فرق سر سرباز سرکش تیر سازد
عشق گر نافذ شود در قلب مومٔن
جای ایمان اندرون سینهاش تکفیر سازد
عشق فرزندان آدم را برای والدینش شیر سازد
جای ابراهیم، اسماعیل و جای خنجرش شمشیر سازد
عشق گر حکمی کند بی شک تواند
از میان دست سائل، تاجری را سیر سازد
حسین تنیده
وقتی غم و سوز جگر اختراع شد
بر قلبـ آشفته شرر اختراع شد
مردی درون غرفه اش در کنج بازار
جنسی گران داد و ضرر اختراع شد
مکتبـ حروف آمد و مشق اختراع شد
جای سَبوی کوزهگر مشک اختراع شد
با جنگ عباس جوان رشک اختراع شد
با غرشش در معرکـه خشم اختراع شد
دشمن رجز خواند و از آن لرز صدایش
فرق سخن با حرف کشک اختراع شد
اما بسوزد این فلکـ مشکش که افتاد
در چشمهای خسته اش اشکـ اختراع شد ..
حسین تنیده