زندگی زیباست چشمی باز کن
گردشی در کوچه باغ راز کن
هر که عشقش در تماشا نقش بست
عینک بدبینی خود را شکست
علت عاشق ز علت ها جداست
عشق اسطرلاب اسرار خداست
من میان جسمها جان دیدهام
درد را افکنده درمان دیدهام
دیدهام بر شاخه احساسها
میتپد دل در شمیم یاسها
زندگی موسیقی گنجشکهاست
زندگی باغ تماشای خداست
گر تو را نور یقین پیدا شود
میتواند زشت هم زیبا شود
شهرام محمدی
صدای آواز میآید
از آسمان ابری
در غروبی زیبا
بازگشت پرستوها
مبارک باد
بعد از سالهای بیآبی
در آبی آسمان
جایشان خالی بود
و من
مشتاق به شنیدن
و دیدن
چه زیبا میخوانند
در آسمانی که
قرار است ابر
بشوید
تمام جادهها را...!
علیرضا ایمانی فر
حتی اگر یلدا, دوباره صبح خواهد شد
شب تا بگیرد استخاره صبح خواهد شد
راهی به سوی نور پیدا می شود آخر
آه تو می گیرد ستاره صبح خواهد شد
باور کنیم آن روز را وقتی که می آیی
با عطر گل های بهاره صبح خواهد شد
ما عاشق نوریم و فجر صادق چشمت
پلکی بزن با یک اشاره صبح خواهد شد
در دست خورشید است وقتی پرچم توحید
شب می هراسد چون دوباره صبح خواهد شد
محمد_صادق_بخشی
هر چند که در کوی تو مسکین و فقیریم
رخشنده و بخشنده چو خورشید منیریم
خاریم و طربناکتر از باد بهاریم
خاکیم و دلاویزتر از بوی عبیریم
از ساغر خونین شفق، باده ننوشیم
وز سفره رنگی فلک، لقمه نگیریم
بر خاطر ما، گرد ملالی ننشیند
آئینه صبحیم و غباری نپذیریم
ما چشمه نوریم، بتابیم و بخندیم
ما زنده عشقیم، نمردیم و نمیریم
هم صحبت ما باش، که چون اشک سحرگاه
روشندل و صاحب اثر و پاک ضمیریم
از شوق تو، بیتاب تر از باد صبائیم
بی روی تو، خاموشتر از مرغ اسیریم
آن کیست که مدهوش غزلهای رهی نیست؟
جز حاسد مسکین که بر او خرده نگیریم!
استاد رهی معیری...
هلال ماه
این آسمان
بعد از تو
کامل نشود
ای
نیمه از جان
رفته
حیدر ولی زاده
تو میگذری
زمان میگذرد
چه کنم..!؟
با دلی که از تو
توان گذشتنش نیست..
#سهراب_سپهری 
هزاران راز با شبها و تنهایی خود داریم
شبان از روز و روز از این شبان تار بیزاریم
یه ظاهر خنده بر لبهای ما خوش کرده جا , اما
به پشت خنده هامان گریه هایی بی صدا داریم
و شب تا صبح با کابوس ها ما میپریم از خواب
کنار غصه ها و خاطره تا صبح بیداریم
برای اشتباهی رانده ایم از جنت اعلی
ملائک سجده گر برما ولی ما در زمین خاریم
به ما دادست ادم ارث بی عقلی , خطاکاری
و ما این ارث را تا اخر دنیا نگهداریم
خدایی هست که باشد نگهدار تمام ما
ولی ما ادمی زادیم و با شیطانِ خود یاریم
مصطفی یعقوبخانی
نیاز دارم از همهمه ها دور بشوم...
هوای تازه نفس بکشم ...
و آب زلال بنوشم...
میخواهم برلبه ی سکویی قدیمی بنشینم...
و به صدای سکوت گوش بدهم ...
و یادم بیاید که هنوز زیبایی در دنیا هست....
#بروک_همپتون