هر چند گذشته از شب و تنهایم

هر چند گذشته از شب و تنهایم
دیدار گلی سرخ شده رؤیایم

می سوزم و بیقرارم و می ترسم
ای حضرت عشق دل کند رسوایم

محمد صادق بخشی

چای می ریزم

چای می ریزم
صبح بخیر می گویم
به خودم
اما حواسم هست
تو
که
نیستی
هیچ چیز سر جایش نیست

محمد صادق بخشی

حتی اگر یلدا, دوباره صبح خواهد شد

حتی اگر یلدا, دوباره صبح خواهد شد
شب تا بگیرد استخاره صبح خواهد شد

راهی به سوی نور پیدا می شود آخر
آه تو می گیرد ستاره صبح خواهد شد

باور کنیم آن روز را وقتی که می آیی
با عطر گل های بهاره صبح خواهد شد


ما عاشق نوریم و فجر صادق چشمت
پلکی بزن با یک اشاره صبح خواهد شد

در دست خورشید است وقتی پرچم توحید
شب می هراسد چون دوباره صبح خواهد شد

محمد_صادق_بخشی