دوره‌ات کردند آدم‌ها و تنهاتر شدی

دوره‌ات کردند آدم‌ها و تنهاتر شدی

دوره‌ات کردند غم‌ها و شکیباتر شدی

یادگار‌ دوستان را دشمنان خط می‌زنند

تک‌درخت باغ! با اینهاست زیباتر شدی

شوکران گفتند در پیدا و در پنهان شراب

هرچه تهمت بیشتر خوردی مبرّاتر شدی

هرچه‌پیدا‌کردمت ای‌دوست! پنهان‌تر شدی

هرچه پنهان‌کردمت ای‌عشق! پیداتر شدی

مى‌گویند که درد ‏آدم‌ها را بهم نزدیک مى‌کند

مى‌گویند که درد
‏آدم‌ها را بهم نزدیک مى‌کند
به من بگو
‏کدام‌مان شاد هستیم
‏که این همه از هم دور مانده‌ایم ؟


اوغوز آتای
مترجم : سیامک تقی‌زاده

من هر شب خواب عطرآگین

من هر شب
خواب عطرآگین
خاطرات گلدوزی شده سفر را میبینم
و بوی گلهای پیراهنم
مشامم را پر می کند


تارا رادی

لبخند می زنم

لبخند می زنم

انگار

دوربین های جهان را کاشته اند

توی خانه ام

لبخند می زنم

و دردی سخت

راه می کشد توی سینه ام

زهر می شود توی این فنجان

سرد می شود نیامدن ات

ناهید عرجونی

خسته ام

خسته ام

از عقربه ها  

که حرف تازه ای

ندارند

خسته ام از دیوارها

که پشت به آفتاب کرده اند

و خسته ام

از  جاده هایی

که خودشان را

به بیراهه زده اند...

بیچاره این پنجره

که خستگی ام را

تاب نمی آورد...

آرزو کاظمی

شاید روزی اگر می آمدی

شاید روزی اگر می آمدی

شعر هایم دیگر

حس دلتنگی نداشت

شاید این بغض فروخورده

دیگر از باران

تمنای هم آوازی نداشت

شاید روزی اگر می آمدی

زندگی دیگر

روز های تکراری نداشت

دیگر از فردا

طلوع صبح

رنگ تنهایی نداشت ...


محمد شیرین زاده

عشق

عشق
اسلحه‌ای‌ست در دستان کسانی‌
که دوست‌شان داریم
به آن‌ها قدرت می‌دهد
که زخمی‌مان کنند و تنهای‌مان بگذارند


غادة السمان