به چیزی که گذشت غم مخور

به چیزی که گذشت غم مخور
به آنچه پس از آن آمد، لبخند بزن

گابریل_گارسیا_مارکز

نغمه‌ها، سرانگشتان لطیفی هستند

نغمه‌ها، سرانگشتان لطیفی هستند
که حلقه بر در احساس می‌کوبند
و حافظه را بیدار می‌کنند
تا بتواند رویدادهایی را که گذر سالیان
برجا گذارده، به خاطر آورد.

جبران خلیل جبران

می بارم

می بارم
چشمانی کو که تو را ببینم
دهانی که تو را بخوانم
گوشی که تو را بشنوم
بارانم
می بارم
کورمال، کورمال
در کنارت.


#شمس_لنگرودی

ای که آغازت پایان حزن پرستوی بهار

ای که آغازت پایان حزن پرستوی بهار
من در این لحظه‌ی ناب
که به اغما می‌رود این سردِ سیاه
می‌دمد نور به تن لرزه‌ی باغ
باز با تو...
آه شگفتا با تو
می‌کنم تازه نفس
از دل تنگِ قفس

من در این تنگ دلی
و در این ناکامی
آخرین لحظه‌ی دنیای پر آشوبم را
باز با تو
آه با تو
می‌کنم باز آغاز

نجمه علیزاده

حکم این دو چشم گیرا

حکم این دو چشم گیرا
هر چه هست , باشد
دست آخر
آس دل رو میکنم
بازی تمام می شود
و شروع اسارت است
در بند جدید عشق....هیهات
من احتساب میکنم :
زیبا رویان جهان رحم ندارد دلشان
و این شاعرانه ترین استدلال است
که در تو صدق می کند...

نجمه علیزاده

از عطر خدا ستاره ای می تابد

از عطر خدا ستاره ای می تابد
و رگ حیات در آسیابان هر کوچه
در بامداد به چرخه برمی گردد
من در آغوش تو
در آخرین لحظه شناور می مانم
چه کسی می داند آخرین لحظه کجاست
شاید خوشایند یک سبو در پشت ابر بهار
شاید هراسان از یک نگاه تکیه بر , ابر سیاه
جهان تهی است از یک آغوش و نگاه

و سرازیر از یک غم در سینه ی من
جهان لمس دستان من است
در طرح یک عشق در ابعاد زمین

زهره مومنی

یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم

یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم
ساقی نظر انداخت به میخانه نشستم

بر چشم زدم طعنه که این بار نبازی
زان مستی ِ چشمش دل ِ دیوانه شکستم

گفتم نزنم زخمه بر این ساز مخالف
با نغمه ی ِ تارش به طربخانه نشستم



#مولانا