ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
چون ماه تو را در آسمان می بینم
ای عشق تو در خواب خوش و سنگینم
تو میوه ی پر بار درختی یک شب
از شاخه ی آرزو تو را می چینم
نیلوفر_سلیمانی
زائرم ،دل خسته وتنها به دادم می رسی؟
مانده ام بین دو راهی ها به دادم می رسی؟
ازهمه پرسیده ام من نشانت را ولی
راه را گم کرده ام ،آیا به دادم می رسی؟
هشتمین دردانه ی زهرا امام مهربان
خسته ام ،از جدال عقل واحساسم به دادم می رسی؟
من دخیل التماسم را به سویت بسته ام
جان زهرا مادرت کی ،تو به دادم می رسی؟
ای پناه بی پناهان،ملجا درماندگان
حرف ها دارم برایت تو،به دادم می رسی
سمیرا خدابخشی
چشمان تو ،
خاطرات باران خوردهی فصل های زخمی سرنوشتم را
با تلنگری غضب ،
به طوفانی می رساندکه درآن ،تنها قلب مدفون شدهی
گورستان لحظه هایم،
احیا می کند هزار ثانیه ی بی تو بودن را !
و درمن دوباره می شکند،بال وپری را
کز عرش تو
به ارمغان بُردم بر فرش دل،
طوفان چشمان سیاه تو ،چراغ روشن فرداهایم را
می رُبود!
تا فرداهایم ،
در تاریکی، به دور از همهی بودن ها
نبودنت را به اشک ،چاره کند.
و خاکستری های روزگار بی رنگم
تنها به خاطر تو
تا فردا، منتظر باشند!
تا تو، راه بی بازگشت خود،
دوباره باز گردی!
و این یعنی جنبش واژه ها
در فضای خالی خط خورده های تولد من!!
اعظم حسنی
آن لحظه که دستان تو را حس کردم
قطره های باران،
در دشت های گونه ام غلتیدند
در زمان آن ورتر
که نگاهت به آنها افتاد،
گل های دلم روییدند
رنگ سرخ آنها،
گونه ام را تر کرد
تو که لبخند زدی،
همگی خشکیدند
که توانَد تحمل بکند،صورت ماهت را
نور چشمانت را
ذوق حرف هایت را
این همه زیبایی!
رسم گل های جهان نیست
که قصد تو کنند...
نجوا خلفیان
صدای توست که قلم بی موقع می نواخت
بر روی کاغذهای مچاله شده،
انگار در این زمانه ی سکوت
کسی نمی شنود صدای جیغ جوهرها را
که آرام فرمان جنگ صادر می کنند
میان رقص ناقوس های زنگ زده؛
و چقدر دلخوش اَند دانش آموزان بازیگوش
سر زنگِ تفریح که اینگونه تمام دنیا
گُم می شود لا به لای
خنده ی دفتر مشق های خیسِ شب!
مرتضی سنجری