| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
بودی و
روزها همه روز تو بود
نیستی و
شبهایم همه مال توست
کاسه های صبرم
همه لبریز
سینه ام زحس بودن خالیست
نه امیدی
نه فروغی
نه شعری
نه رمانی
نه دستی زسر یاری
نه حتی یک فنجان چایی
بردی همه را
جهانم خالیست
جای تو
همیشه اینجا خالیست...
رسول طاوس پر
باد اگر بوی تو را با خود نیاورد
از این وزیدن های بیحاصل چه سودی میبرد؟
وحید عیسوی
هر عاشقانه ای که
برایت می نویسم
واژه هایش را
به دیوار روزگارم می آویزم
تا چشم های هر روزِ من شوند
واژه هائی که
مرا انتخاب می کنند
آنگونه که اشک های عشق
چشم هایش را !
پرویز صادقی
سالهاست
هر وقت شماره ات را می گیرم
با ترافیک بوق اشغال تو
در نصف النهار بهار خاطره!
با ذهنم درگیرم
کسی پشت خط نیست
نه ایراد از گراهام بل است
نه آقای واتسون
از آب مروارید چشمهای تقدیر است
که بهار دوستی را به زمستان فاصله داد
آه! چه آزمون کوچکی بود
رؤیای بزرگ دوست داشتن تو
-بانو-
طاهر جمشیدزاده
از دور نگاهت می کنم
از دور می بوسمت
از دور نگرانت هستم
از دور دلم را به پایت قربانی می کنم
از دور فراموشت نمی کنم
علی ربیعی
کش مو باز شد و سلسله انداخته ای/
به گسل های دلم زلزله انداخته ای/
زیر آوار پریشان تو مدفون شده ام/
به خرابیم ولی هلهله انداخته ای/
بین انبوهی این زلف پریشان چه کنم/
باز بین من و خود فاصله انداخته ای/
کار برداری آوار شروع چون بشود/
میشود دید ز من شاکله انداخته ای/
جز خسارت که به معماری شهرم زده ای/
دل آرام مرا ولوله انداخته ای/
بوسه ای ده تو که جبران خسارت بشود/
آخر ای ماه تو خود غائله انداخته ای/
بوسه بر من بده آرام کن این شعر مرا/
فرض کن شاهی و بر من صله انداخته ای
احسان فلاح رمضانی
مثل یک ساعت از رونق و کار افتاده
هر که در عشق رکب خورده کنار افتاده
فصل تا فصل خدا بى تو هوا یک نفره است
از سرم میل به پاییز و بهار افتاده
هر دو سرخیم ولى فاصله ما از هم
پرده هایى است که در قلب انار افتاده
پیش هم بودن و هم جنس نبودن درد است
آه از آن سیب که در پاى چنار افتاده
حس من بى تو به خود نفرت دانشجویى ست
از همان درس که در آن دو سه بار افتاده
سهمم از عشق تو عکسى ست که دیدم آن هم
دستم آنقدر تکان خورد که تار افتاده!
سیدسعید صاحب علم


