| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
جان و جان گفتنت ای دوست به جانم که نشست...
نفست گرم نسیمش به روانم که نشست...
آسمانی شده ام قفل قفس خنده تو
خنده ات معجزه شد در دو جهانم که نشست...
نا امید آمده بودم که تو جانم گفتی
اسم زیبای تو آمد به زبانم که نشست...
عشق از کنگره عرش ندایم می داد
به تپشهای دلم در نوسانم که نشست...
رود احساس و غزل با نفست می جوشید
عشق تو شعر شد ودر شریانم که نشست...
مهساپارسا
یک نفر از تو به ما هم خبری خواهد داد
عطری از پیرهنی یا اثری خواهد داد
از همین کوچه که رفتی به دلم افتاده
نوبهاری دگری برگ تری خواهد داد
آی ای جان دو عالم به فدایت روزی
اینهمه ناله و زاری ثمری خواهد داد
ما به انفاس مسیحای تو ایمان داریم
که دعای تو قضا و قدری خواهد داد
نرگس چشم غزلخوان تو ای آیه عشق
مژدگانی به دل در به دری خواهد داد
گاه گاهی به تماشا بنشینی خوب است
ذره ای را نگهی بال و پری خواهد داد
این شب تیره که آبستن پایان خود است
عاقبت پا به طلوع سحری خواهد داد
علی معصومی
دنیای من بی تو
سلول بی مرزیست که
ابد و یک روز
محکومیتم را
پشت نرده های آهنینش
نفس میکشم
ساغر روحانی فر
در بوم سکوتِ دلتنگی هایم
غم ها را سپید کشیدم
شادی ها را سیاه قلم
همچون خطوط مبهم چشمانت،
که حال و احوال قلب محزون تو
زیر سایه ی مژگان پلک هایت
مدفون شده اند
وقتی خنده با تو پَر کشید و رفت!
مرتضی سنجری
می خواهم سلام کنم
به شما !
به درس !
به مدرسه !
به لبخند شما!
به مداد و به پاک کن و به مشق!
به کتاب فارسی به سوالات ریاضی
به علوم!
خانم اجازه !
من امروز از چهل گذشته ام
و کتاب و دفتر مدرسه را
سالیانی است بسته ام
اما
لبخند شما هر روز با من است
با کارم!
با مادری ام!
خانم اجازه !
من حاضرم!
در کلاس درسی که دیروز دادی
و من امروز در کیف زندگیم دارم !
دیروز لبخند زدی !
سلام دادی !
الف و ب را با دوستت دارم
به هم تابیدی!
دستم دادی!
خانم اجازه
من حاضرم ....
" دستانم رو بو می کنم
هنوز هم بوی گچ می دهد
خاطراتم..."
ام البنین دهقان


