من استاد سخن گفتن در سکوتم.

من استاد سخن گفتن در سکوتم.
در تمام زندگی ام با سکوت سخن گفتم
و سر تا سر تراژدی های زندگی ام را ساکت زیسته ام

(نامه ی فروغ فرخزاد به پرویز شاپور)

به علاوه اگر من شما را از دست داده ام ،
شما هم در عوض دلی را از دست داده اید که
تپش های عاشقانه ی آن را در هیچ جای دیگر نخواهید یافت

(نامه ی فروغ فرخزاد به پرویز شاپور)

آنگاه که صدای تو را می‌شنوم می‌پندارم

آنگاه
که صدای تو را می‌شنوم
می‌پندارم

که می‌توانم
دیگر بار از تو شعله‌ور شوم

و بر مدخل کشت‌زارانت
بارها و بارها جان دهم


اینجا
هر آنچه برای من
آزار دهنده باشد یافت نمی‌شود

مرا
آن خیابان‌هایی می‌آزارد
که دیگر باز نخواهند گشت

و چهره‌هایی
که چهره‌هایی دیگر پوشیده‌اند
و داستان‌های عاشقانه‌ای که ندانستم

غاده السمان

چقدر وخیم است

چقدر وخیم است
میان این همه دل مشغولی
یادِ تو افتادن...

مریم قهرمانلو

از فریب دادن خودم می ترسم !

از فریب دادن خودم می ترسم !
می ترسم به واقعیت آن طور نگاه کنم ؛
که خودم دلم می خواهد
نه آنطور که واقعا هست ...!

یهو به خودت میای می بینی

یهو به خودت میای می بینی
خودت به تو نمیاد ....

ای روزهای خوشِ کوتاه ،

ای روزهای خوشِ کوتاه ،
آیا فقط برای برای ثبت در تاریخ آمده بودید؟