گاهی کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند

گاهی کسانی که هزاران فرسنگ از شما فاصله دارند
می توانند احساس بهتری نسبت به کسانی که
دقیقا در کنارتان هستند در شما ایجاد کنند

لطیف باش

لطیف باش
لطافت خنکای بهار است
که روی تب روزگار
و داغی بی رحمی می وزد
هر چقدر زمانه سخت تر شود
تو لطیف تر شو زیرا لطافت
نوعی تدبیر است
در مواجهه با خشونت
لطافت مرهمی ست
که بر زخم های جهان می گذاری
لطیف باش
تا حال جهان بهتر شود


عرفان نظرآهاری

من خیلی از رنگ بنفش خوشم میاد.

لوریا: من خیلی از رنگ بنفش خوشم میاد.
جان: چه خوب، منم رنگ آبی رو خیلی دوست دارم،
بنفشو یه کم کمرنگ کنی میرسی به آبی، رنگ های نزدیکی هستن تقریبا...
لوریا: آره، رنگ های نزدیکی هستن.
جان: البته نیازی به اینهمه فلسفه بافی نیست،
دوسِت دارم...!
حتی اگه تو از سفید خوشت بیاد،
من از مشکی...

آراسته ظاهریم و باطن ، نه چنان

آراسته ظاهریم و باطن ، نه چنان
القصه ، چنانکه می نماییم ، نه ایم

آیا گلوله ها اجازه‌ی لبخند می‌دهند؟

آیا گلوله ها

اجازه‌ی لبخند می‌دهند؟
‏گلوله‌ها ،
اجازه ‌ی بوسه می دهند؟
ما درمیانه‌ی جنگ ،
عاشق شدیم ؛

‏بین دو نیم نگاه ..
‏بین دو دستور تیرباران...

درخت گفت دلتنگم

درخت گفت دلتنگم
کاش
آزادم آفریده بود چون تو

انسان گفت:
اینگونه ناشیانه اگر می‌دوم
ریشه‌هایم را بریده‌اند!

رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد

رحم کن بر دل بی‌طاقت ما ای قاصد
ناامیدی خبری نیست که یکبار آری

‏⁧صائب تبریزی

دادگاه

مثل بچّه ی طلاقی که

سنجاق سرش در دست مادرش جا مانده

و پدرش می خواهد با بستنی شکلاتی شادش کند

غمگینم

و شهربازی ها

و سینماها

و اسباب بازی فروشی ها

هیچکدام نمی فهمند

تمام دنیای یک دختربچّه

عکس سه نفره ای بود که پاره شد

و سال ها بعد
زنی که خط چشمش را دو دقیقه ای می کشد

اندازه ی بیست سال

گریه می خواهند
چشم هایش

آن روز که کودکی اش
کف راهروی دادگستری افتاد و آب شد
هیچ کس ندید !


# دنیا غلامی (( رزسیاه ))