بزرگان از آن رو بزرگ جلوه می‌کنند

بزرگان از آن رو بزرگ جلوه می‌کنند
که ما زانو زده‌ایم ؛
پس بگذار که برخیزیم...

سرنوشتِ تو آن است

سرنوشتِ تو آن است
که محبوبِ من باشی
و هرگز از این سرنوشت
گریزت نخواهد بود


نزار قبانی

بگذار انسان،انسان باشد

بگذار انسان،انسان باشد
و رابطه اش با جهان رابطه ی انسانی ؛
آنگاه عشق را تنها با عشق مبادله خواهد کرد و اعتماد را با اعتماد .

در غیابِ تو کسی

در غیابِ تو کسی
شاد ندیدست مرا ...

کاظم بهمنی

دلم می خواهد نیما بخوانم تو گوش کنی

دلم می خواهد
نیما بخوانم تو گوش کنی
فروغ بخوانم لبخند بزنی
دیوان شمس بخوانم
ادیبانه نگاهم کنی
و گاهی
بند کنم به غزل های منزوی
تا در کلامت
شیطنتی بچه گانه موج بزند
و با بوسه ای غافلگیرم کنی
من هنوز نگفته ام
چه قدر به این عصرانه ها
که با هم شعر می نوشیم
از کلام هم
دل خوش کرده ام


عرفان یزدانی

‍ بیزارم از آن خدای که به طاعتِ من از من خشنود شود

‍ بیزارم از آن خدای که به طاعتِ من از من خشنود شود
و به معصیتِ من از من خشم گیرد،
پس او خود در بند من است تا من چه‌کنم...؟!

چه روزهای دشواری

چه روزهای دشواری
گرم‌ام نمی‌کند هیچ آتشی
لبخند نمی‌زند آفتابی به من
همه چیز تهی‌ست
سرد و ستمگرست
و ستارگانِ روشنِ دوست‌داشتنی هم
نگاه می‌کنند غم‌گنانه به من
از وقتی‌که دریافته‌ام در قلب
عشق را هم پایانی‌ست


هرمان هسه

دعوای من و جهان به پایان رسیده

دعوای من و جهان
به پایان رسیده
زیرا از ما دو تا
فقط جهان مانده است.


بیژن جلالی