کتاب

کتاب

دیوار بلندیست

که دورِ شعرهایم کشیده ام

اگر این سطرها را هم بردارند

ترسی نیست

فقط "تو" را از شعرهایم ندزدند..

مینا آقازاده

زمستان است و

زمستان است و
چشم کوچه از انتظارت ، سپید!

پرنده ی مهاجرم!
بگو با کدام برف
می نشینی
بر شاخسار تنهایی ام؟

دلواپس سرما نباش؛
اینجا از هیزم دل
آتشی برایت روشن کرده ام...!

مینا_آقازاده

من همیشه با کلمات زندگی کرده ام

من همیشه با کلمات زندگی کرده ام
با واژه ها بیدار شده ام
وَ با شاعرانه ترین حرف ها به خواب رفته ام

هنوز هم
با یک دوستت دارم ، تازه می شوم
وَ با یک شب به خیرِ بی ریا
تمام دلهره هایم به خیر می گذرد

نیاز به عشق گاهی در من
از نیاز به آب و نان هم
پیشی می گیرد
کلمات مرا در برابرِ ناگذشتنی ترین رفتار ها و نامهربانی ها تسلیم می کند

حالا روزهای زیادیست
تشنه ی یک صبح به خیر عاشقانه
یک شب به خیرِ از ته دل
وَ یک دوستت دارمِ ساده ام

مینا آقازاده

عشقِ تو

عشقِ تو
مثل هوای دَم صبح است 
تازه اَم می کند
کافیست کمی تو را نفس بکشم 
کافیست ریه اَم را 
از دوست داشتنت پُرکنم...

#مینا_آقازاده

انگار نبض جهان را در دست می گیرم

انگار
نبض جهان را
در دست می گیرم
وقتی هر صبح
با صدایِ
قلبی که برای من کوک کرده ای
بیدار می شوم...

#مینا_آقازاده

من عادت کرده ام هرصبح

من

عادت کرده ام

هر صبح

قبل از باز شدن چشم هایم

دوستت داشته باشم

و برایم مهم نباشد که تو

در کجای این شهر شلوغ

به فراموش کردنم مشغول هستی

"میناآقازاده"