ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
من تمامم را
به تو
سپرده بودم
تمامم را بردی
زینب احمدی
همیشه ماهی کنار آب
زنده نیست
گاهی رویای یک
اقیانوس
ماهی را می کشد
زینب احمدی
آسمان را باید بوسید!
در فراسوی ابرهای بی پناه
در بحبوحه ی دلتنگی های بی شمار
اینجا یک آسمان
همیشه؛ بارانی ست..
زینب احمدی
به سان...
قایقی کوچک
در دل اقیانوس
میدانم!
مرا نه مقصدی است
نه این طوفان ها
تمام می شود...
من خیلی وقت است
که شکسته ام!
زینب احمدی
در این حوالی..
ساقه های امید
خشکیده است
عشق باید
بر سر و روی
این آبادی پاشید...
زینب احمدی
طعم رسیدن به تو
عجیب، شیرین است
من تورا...
لابه لای شعرهایم
زیسته ام!
نه حسرتی است...
نه گله ای....
من از قبل
به تو رسیده ام...
زینب احمدی
آمدنت به زندگیم
چیزی شبیه
فاجعه ی سویسو
بوپال
چرنوبیل
زلزله حلب
و گردباد کورنیگا بود
همان اندازه
ویرانگر
همان اندازه
دلخراش
و همان اندازه کشنده...
زینب احمدی
+اینا چی بودند:)))