صدایت آرامم نمیکند دیگر، برایم هیچ آهنگی ندارد

صدایت آرامم نمیکند دیگر، برایم هیچ آهنگی ندارد
مست چشمانت نیستم،نگاهت برایم هیچ بنگی ندارد

من ماندم و تمام خاطرات تلخ و شیرین
تو ماندی و حنایی که دیگر برایم هیچ رنگی ندارد


حمید ابراهیمی

نه نالم از نبودنی،نه خوش کنم به بودنی

نه نالم از نبودنی،نه خوش کنم به بودنی
نه در پی دل دادن و نه دنبالِ ربودنی

میگذرانم، خوشِ خوش با خودِ خود
دلی دارم در رفاقت با دل خود،ستودنی


حمید ابراهیمی

من آسان دل نمیکنم و آسان هم نمیبندم

من آسان دل نمیکنم و آسان هم نمیبندم
و از هجرانِ چشمانت چندگاهیست نمیخندم
که گاه از بودنت در شوق و از دوری تو بیمارم
به این شوق و پریشانی خوشایندِ خوشایندم


حمید ابراهیمی