بارها به بهشت رفته‌ام

من از آغوش تو

بارها به بهشت رفته‌ام

بهشت مگر کجا مى‌تواند باشد

جز آنجا که با خودت نگویى

کاش جاى دیگرى بودم؟


بهرام حمیدیان

من از آغوش تو

من از آغوش تو

بارها به بهشت رفته‌ام

بهشت مگر کجا مى‌تواند باشد

جز آنجا که با خودت نگویى

کاش جاى دیگرى بودم؟


بهرام حمیدیان

#رفتن

#رفتن
قانون #چشم_هاى تو بود
و #جهان من
چیزى شبیه به #آوارگىِ یک رویا
نزدیک ، دور
هر جا که هستى
به #آسمان بگو
دردهایم ، #درد مى کنند


بهرام_حمیدیان

من از آغوش تو

من از آغوش تو

بارها به بهشت رفته‌ام

بهشت مگر کجا مى‌تواند باشد

جز آنجا که با خودت نگویى

کاش جاى دیگرى بودم؟


بهرام حمیدیان

هنوز به آغوشی فکر می کنم

هنوز
به آغوشی فکر می کنم
که تنها به قدر خیال از آن سهم می برم
کاش می دانستم
کجایِ زمان ایستاده ام
کجایِ دیر
کجایِ دور
.
#بهرام_حمیدیان

من از آغوش تو

من از آغوش تو

بارها به بهشت رفته‌ام

بهشت مگر کجا مى‌تواند باشد

جز آنجا که با خودت نگویى

کاش جاى دیگرى بودم؟


"بهرام حمیدیان"

سال ها بعد

سال ها بعد
مردی کنار تو جدول حل می کند
و زنی کنار من کاموا می بافد
و ما هر دو
پشت پنجره ای رو به پاییز
دلتنگ خواهیم بود
برای امروز
برای اینجا
براى حالا ...

#بهرام_حمیدیان