من، بر می خیزم !
چراغی در دست؛
چراغی در دلم،
زنگار روحم را صیقل می زنم
آیینهای برابر آینه ات می گذارم
تا با تو ابدیتی بسازم!
"شاملو"
پیش از آنکه غرق شویم ...
"شهاب مقربین"
دیوانه نمی گوید دوستت دارم
دیوانه می رود تمام دوست داشتن را
به هر جان کندنی
جمع می کند از هر دری
می زند زیر بغل
می ریزد پای کسی که
قرار نیست بفهمد دوستش دارد
" مهدیه لطیفی "
بعد نشست تا تهشو خورد ...
"محمد صالح علا"
" عمران صلاحی "
جز احساسی که تنها تو درکش میکنی ...
"وحیدپورزارع"
"شهاب مقربین"
" واهه ارمن "