| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
آدمی را خیال هر چیز
با آن چیز میبرد
خیال باغ به باغ میبرد.
#مولانا
دلتنگت بودم
از شهر،دل بریده
از شهریور رمیده
روان به سوی تو
با کاروانی دل
و تنها دارایی ام همان
دل تنگی پاییزی بود
که برایت
به مهر آوردم
بی روی تو خورشید جهان سوز مباد
هم بی تو چراغ عالم افروز مباد
با وصل تو کس چون من بد آموز مباد
روزی که ترا نبینم آن روز مباد
بی تو چکنم این همه دلتنگی را
ای بت چکنم آینه ی سنگی را
حالا که کنارمی در آغوش شعر
بر شانه بریز گیسوی رنگی را
عمری است به شوق دیدنت مسرورم
شیرین شده از دور دو چشم شورم
نزدیکتر آمدی، سلامت دادم
می بوسمت هرچند که دورادورم
ما ساکن کلبه های پرچینیم
هم بازی پروانه و بلدر چینیم
آبان و دی وبهمن مان نوروزیست
از تیره ی خوش نشین فروردینیم
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
