داشتن تو

داشتن تو

آرزوم نبود

تَه آرزو بود

و عشق ...

چه غریبانه

در آغوش قسمت جان داد

بیچاره قسمت

بار همه نامردی های تو را

به دوش می کشه

دکتر محمد کیا

زندگی را باید کنار گذاشت

زندگی را باید کنار گذاشت

گاهی حواس را پرت می‌کند

آدم باید شش دانگِ حواسش

به دوست داشتن تو باشد

زهرا سرکارراه

قلمرو من است

قلمرو من است

بازوانت را می‌ گویم

می‌ دانستی این قلمرو

امپراطوری قوی و بزرگی دارد ؟!

خودم را می‌ گویم …

سیما امیرخانی

وقتی تو نیستی

وقتی تو نیستی

شادی کلام نامفهومیست

و دوستت می‌ دارم رازیست

که در میان حنجره‌‌ ام دق می‌ کند

و من چگونه بی‌‌ تو نگیرد دلم ؟

حسین منزوی

تو فقط بگو دوستت دارم

تو فقط بگو دوستت دارم

من احساسم را چنان

به نگاه‌ هایت گره خواهم زد

که خورشید هر روز صبح

قربان صدقه‌ ی دلبری‌ های ما برود

معصومه قنبری

صبور

صبور

مثل درختی که در آتش می‌سوزد

و‌ توان گریختن ندارد

حیرت‌زده چون گوزنی

که شاخ‌های بلند

در شاخه گرفتارش کرده‌اند

این روزها این چنینیم...!

 

و به کوتاهی امروز قسم

و به کوتاهی امروز قسم
که بلندای شب شهر
به سر خواهد شد…

“مجتبی شکوری”

چیزی بگو،

 چیزی بگو،

که بین خودمان

بماند.

مثلا یک

دوستت دارم

وسطِ آغوش...

 

دلم صبحی، سلامی

دلم صبحی، سلامی

بوسه‌ ای، عشقی

نسیمی، عطر لبخندی

نوای دلکش تار و کمانچه

از مسیری دورتر حتی

دلم شعری

سراسر دوستت دارم

دلم دشتی

پُر از آویشن و گل پونه

می‌ خواهد …

نیما یوشیج