بغل را دست کم نگیرید!
بغل، آن هم از نوع سفت و محکمش
روح و روان را تازه میکند.
این روزها، فقط به روبوسی اکتفا نکنید، همدیگر را به آغوش بکشید ...
دوست داشتن را بهم سرایت دهید!
سیما_امیرخانی
فاصله همیشه اصالتش بد نیست
میتوانید بفهمید طرفتان چند مرده حلاج است
که در نبودتان، چقدر برایش بودید
که دوست داشتنش فقط جلوی چشمانتان است
یا اینکه بلد است آنقدر دلتنگ شود که فاصله را تمام کند
و تنها اثر فاصله رویش دلتنگی است و بس
و ذره ای خدشه به تعهد و دلبستگی تان وارد نکند
بعد از مدت ها ندیدن
دیدن بعد از فاصله عجیب میچسبد
#سیما_امیرخانی
وقتی که حرف تو میشود
تمام منطق ها بهم میریزد
مثلا نمیدانم چگونه
همان تو که آرام دلم را برده
میشود آرام دلم
این که می گویید
زن ها پیچیده اند
گاهی هم بهانه گیر
کاملاً قبول دارم!
اما کافی است به همین
زنِ پیچیده عشق بدهی!
"دوستت دارم" هایت را
مانندِ وعده هایِ دارویی
سرِ ساعت به خوردش بدهید
بعد بنشینید ببینید
این دارو چه اثرِ معجزه آسایی دارد
آنگاه دیگر پیچیدگی ای در کار نیست
زلال، شفاف، معلوم و ساده می شود
بدونِ ذره ای ابهام و بهانه...
اگر در زن پیچیدگی زیادی می بینید
بدانید خیلی وقت است،
دارویِ تقویتیِ بالا را
از او دریغ کردیده اید!
سیما_امیرخانی
یک گلدان گل را رها کن به امان خودش، بعد از چند وقت، حتما میخشکد.
حالا
جای آن گلدان، آدمیزاد باشد، نگویی دوستش داری، دستی از روی محبت بر سرش
نکشی،
به اوضاع و احوالش نرسی، نازش را نکشی، برایش دلبری نکنی، خبر از احوالش نگیری،
هر چقدر هم که محکم باشد، یک جایی میخشکد.
میخواهم بگویم مراقب گل زندگیتان باشید، قبل از آنکه تنها مشتی خاک تهِ گلدانِ زندگی برایتان بماند.
مگر آدمیزاد به چه بند است، جز کمی مراقبت و محبت...
سیما امیرخانی
تو اومدی و من فهمیدم، وقتی یکی هست که دوستت داره، دنیا، چه دنیای خوش آب و رنگی میشه
فهمیدم که هیچ غروبی نمیتونه دلگیر باشه
که دیگه چشمم جز نیمه پر لیوان هیچ چیزی نمیتونه ببینه
فهمیدم من چقدر قشنگتر و سرمستتر شدم
که میشه چند ساعت با یکی هم صبحت شد ولی اونقدر غرق جذابیت لبهاش و تن صداش شد که اصلا نفهمی چیها گفته
تو اومدی و من فهمیدم میشه برای یک نفر هر روز چند بار ضعف کرد و مرد ولی با بودنش کنارت دوباره از نو زنده شد
تو اومدی و من آروم و ریز، زیر لب میگم: آخه تا الان کجا بودی؟ چرا زودتر ندیدمت؟!
سیما_امیرخانی
چه کسی گفته پاییز دلگیر است ؟
اصلا انگ دلگیری به پاییز نمی چسبد
فصل انار ، فصل نارنگی
فصل رنگ های قرمز و نارنجی
فصل بادهای باموقع و بی موقع
که می پیچد لای موهایت و عطرش مرا مست میکند
فصل قدم زدن زیر باران
کجایش دلگیر است ؟
به هوای سرمایش دستانم را محکم تر میگیری
فصلی که دستانمان
بیشتر در هم گره بخورد
کجایش دلتنگی دارد ؟
قطعا نمیشود طعنه دلگیری را
به فصلی که با مهر می آید ، زد
پاییز شروع عاشقانه هاست
سیما امیرخانی
یک بار هم ...
وقتی خیلی از دستش عصبانی و ناراحت شده بودم
هر چی که بغض و خشم داشتم ....
ریختم توی صدام و گفتم...
آخه من سرمو به کدوم دیوار بکوبونم ...
که حالم خوب بشه؟
آروم گفت بکوب به دیوار سینه ی من !
و اون لحظه با این حرف ...
من تموم بغض و کینه رو یادم رفت... واصلا نمی دونستم چرا از دستش ناراحتم...
عشق یک همچین خاصیتی داره...
وقتی از دست هم ناراحت میشین،... بهترین جا برای کوبوندن سرتون، ...
دیوار سینشه....
بعدش آرومِ آروم میشین .
سیما_امیرخانی
حرامم باشد
اگر با داشتن عشقی چون تو
اگر بعد از دل بستن به تو
چشمانم جای دیگر چرخیده باشد
دلم حوالی دلی دیگر دل دل کرده باشد
قلبم تپشهایش برای غیر تو بوده باشد
ذهنم کسی غیر تو را مرور کرده باشد
حرامم باشد
یادت نرود
من از سر عشق با توام
آخر تو نمیدانی
آدم یکی مانند تو را داشته باشد
دیگر حواسش جای دیگری نمیرود
سیما_امیرخانی
جان دلم تو از موارد خاصی
که میشود در نهایت صحت عقل
عاشقت شد
جوری که عقل و قلب
هر دو برایت پر پر میزنند.
سیما_امیرخانی