برای فروش

برای فروش،،،،
برای فروش،،انچه ظلالت آدمیان را نفروخته آند
به تاراج..
آنچه فخرواصالت،
از آن غافلند ومحروم.
آنچه نه به زمان تکیه می کند،،
ونه به دانش محتاج است..
برای فروش،
فروش کینه وحسرت در دل آدمیان.
هرآنچه رحم و محبت خالص،
رشد و نمو نکرده در دل عاشقان..

برای فروش،
برای فروش هر آنچه ایمان داریم،
و اعتقاد راسخ به آن..
آنچه ستاندنش برای مومنان،
کاری سخت و دشوار است،،
و آنچه راندنش ،
برای ملحدین، سهل و آسان.

برای فروش،
عشق،،جوانی،زیبایی،جبر ودانایی،
وهر آنچه بشر بدان مفتخر است.

حراج پرستیژ بدون شخصیت،،
در چارچوب کت و شلوار اتو کرده،،
با یک مارک برند.

برای فروش
فروش مایعات،
فروش اتمهای مولکول آب.
فروش رعد و برق،
با یک میلیون ولتاژ...

حراج،
حراج واقعی بدون مالیات.
فروشندگان به دللا لان اعتماد دارند.


حراج ،
حراج بنی ادم،
بدون اعضا وکالبد.
هرآنچه از روز الست
تا کنون رخ داده.

خریداران نخواهند فهمید،
چه کلاهی به سرشان رفته است.
و دیگر نخواهند دانست،
سرشت به یغما رفته.
فردا در نوبت تکرار،
همان فاجعه را جار میزند.....
حراج
حراج
حراج.

حجت جوانمرد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد