صد بوسه به رفتار نکویت ای عشق

صد بوسه به رفتار نکویت ای عشق
ناب است همیشه رنگ و بویت ای عشق

وقتی بِرَوی کل جهان بی معناست
یک شهر فدای تار مویت ای عشق


مهدی ملکی الف

چاره دلتنگی باران نیست

چاره دلتنگی
باران نیست
در آغوش کشیدن ست
آخر می‌دانی؟
ابرها
آنقدرها هم شاعر نیستند


منوچهر بابایی

جاده را پیمودم

جاده را پیمودم
پاهای گردانم می دوید
راه کوتاه می شد
و دلم آشووووب

هر آیینه
رسیدن . به مقصد معنی میداد

چون تو آنجا بودی
هر ابتدای هفته

ساحل تاریک بود و سرد
اما دستانت گرم بود و با حرارت

چشمانم را چهره ات غباری میکرد
و لبخندت گره دل باز

ماسه ها . سایه ها را در خود محو میکردند
تا سایه ها عشق را رنگ دهند


ساعت میدوید
و شب ساحل را در می نوردید
نیامده باید می رفتم

پاهای پلاستیکی دوار میل به رفتن نداشت
حال چه کنم با ین دل
می ماند در وقت رفتن

چه کرده ای با این دل
تو در سایه بگو


محمد نظرنژاد

بگذار زیبایی را معنا کنم

بگذار زیبایی را معنا کنم
جنگی نباشد
آسمان؛ گنجشک‌ها را ببیند
شهر؛ بوسه‌ها را
و بهار؛ رنگِ سبز را…
محمدرضانعمت پور

از پل چوبی نگاهم

از پل چوبی نگاهم
عبور که می‌کنی
فرو می‌ریزند
گل های بابونه
از دامن اشعارم


عاطفه_عسگری

ایستاده‌ام به استقبالت

ایستاده‌ام به استقبالت
کنار جاده
جاده‌ای که کز کرده گوشه‌ی اتاقم
چقدر این راه طولانیست


رابعه_شمس