ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
پاییز
وداع برگ از شاخه مادریست
شاخه
از داغ فراغ سیر گریست
صدای
خُرد شدن برگش
زیر ِ پای عابران را شنید
اشک ِ شاخه
آرام آرام
بر برگ ِ افتاده
بر خاک ِ مرده
عاشقانه
می چکید
شاخه با غصه میگفت ؛
مُردنت بر هیچکس
پوشیده نیست
این وداع
این وداع
جنگ ِ نابرابر بود عزیز...
محبوبه برونی
اندوه عاشقانه ام
اشکی چکیده است
که با لب های من
با تو حرف می زند
پرویز صادقی
در جنگل و باغ یکهتازیهایش
هی رنگ به رنگ صحنهسازیهایش
یک باغ پر از شکوفه، باغی بیبرگ
پاییز است و شعبدهبازیهایش...
صدیقه محمدجانی
به شانه بگو با موت مهربان باشد
دلم خط می افتد
لب نگز به دندان
دلم ریش می شود
بی هوا راهت را کج نکن
دلم می ماند زیر پات
.
.
.
رضا پریشان
زندگی دقیقا
همان جایی شروع میشود
که یک نفر میخندد
و خنده او با دیگران
فرق دارد …
"علی رجبی"