| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
در کدام گاه بنشینم در این دریا...
که مسافر باشم قایق سهراب را...
آنکه انداخت به آب...
دور شد زین خاک غریب...
در کجایی که کسی نیست درآن...
در همان بیشه ی عشق...
تا خفتگان را کند بیدار
بنشین و گوش کن تا خلاصه کنم:
من مسافرم...
مسافری جا مانده از قایق سهراب,
گفتی تو یادت باشد,
که مرا نیز با خود ببری
نه در آن بیشه که مَردم,
پی گردو بازی هستند,
بیشه ای را گویم که درآن
مطلع خورشید, مغرب باشد...!!
رسول امامی
بیا با ساغر چشمت,بنوشم من شراب عشق
بیا تا در ره عشقت,شوم جانا خراب عشق
چنان ماهی مردابم,که دل را می زند دریا
سپارم دل به موجهایت,بیفتم در رکاب عشق
کویری ام که می جویم,نشانی از شب ابری
تو باران شو ببار بر من,ببار بر این سراب عشق
تمامم کن مرا در خود,که تا در تو رها گردم
دخیل بستم به لبهایت,که تا گیرم جواب عشق
کشیدم از تو تصویری,بر این آبی احساسم
نوشتم از تو بر جانم,که تا گردم کتاب عشق
تو رنگ تازه ای دادی,به برگ برگ نگاه من
و راه دادی به دنیایم,شبی عالیجناب عشق
ایوب محمدی
نمی خواهم یک مثنوی بلند بگویم
فقط این را بدان که:
نشد...
ابوالفضل رعیت پیشه
میترسم
من از فردای بدون تو میترسم
من از این همه ادم غریبه میترسم
من از این همه ادم خندان پر از کینه میترسم
من از شب های بدون تو میترسم
من از فکرناخودآگاه دم خواب به تو میترسم
من از کسی جای توی میترسم
من از جاهای که بودی و نیستی میترسم
من از سوال دیگران به تو میترسم
از تنهاتر شدن میترسم
از عطر آشنای تو از لباس غریبه میترسم
از قدم زدن روز بارونی بدون تو میترسم
تو کاری کردی که یک مرد بترسد.
علی لقایی
در اندوه تنهایی
در غباری از بی کسی
ایستاده ایی.
سرگشته , دمی آسودن با عشق , را می جویی
فراموش کردی؟...
کسی این سوی غبار , پر از دلدادگی , چشم به سایه ات دوخته
و
لحظه های انتظارش برای تو , سال می شوند
مریم سپهوند



