چشم بر پنجره ای دارم من

چشم بر پنجره ای دارم من
که تو را از دور نشانم می دهد...

فروغ_گودرزی

عریان است شعرهایم

عریان است
شعرهایم
تن پوشی از نگاهت
چشمان نامحرمان را می بندد...


فروغ_گودرزی

آنجا که دل عاشق شد کعبه همانجاست

آنجا که دل عاشق شد کعبه همانجاست
معبودم‌ که تو باشی  مکه همانجاست
ای سجده گاه نمازم، دورت بگردم‌ من
طواف تو کردم که بتکده  همانجاست
مقصود دلهایی ای ساقی وارسته
‌مستی کن به عبادت ‌که میکده همانجاست
ای بارگه امید ای عشق جان سوخته

عاشق که شوی بینی دلسوخته همانجاست
از چشم خمارم بین معرفت عشق را
سرشک چشمم بین که فیروزه همانجاست
مبتلای عشقم من،  تو دردی و درمانی
درمان‌ درد دل عاشق  را نسخه همانجاست
دردی است عاشقی ازقلب بشنو صدایش را
دل طالب عشق است، دلباخته همانجاست
ای عشق گنه من چیست؟ جز دیدار معشوقم
چیزی نشده حاصل، این دل‌آزرده  همانجاست


عسل ناظمی

قلبم را پر از ترانه کن

قلبم را
پر از ترانه کن
تا همیشه
برایت بخوانم
کنج دلم را
جایگاه خود کن
تا همیشه
برایت بمانم
دستانم را بگیر
ببر مرا
به هر جا که تو خواهی
در چشمانم نگاه کن
مرغ خیال را
پرواز بده
تا روزهای
روشن و طلایی

مهرداد درگاهی

روزی انقلاب خواهم کرد

روزی انقلاب خواهم کرد
و تو را
خواهم بوسید

آنگاه لبانم
رنگی  ترین انقلاب
را بر گردن تو
رقم خواهند زد

چی ماه بخشنده

تو برای همیشه بهار میمانی

تو برای همیشه بهار میمانی و من زیر سایه ی انگشتانت
هر سال‌ شکوفه خواهم داد ...

نوشین_درخشانی

باید کاری کرد

باید کاری کرد
تمام چراغ های قرمز شهر دیوانه شوند!
ـ شاخه ها بریده بریده قد بکشند
و عابرانِ تنها
رنگ حرف های عاشقانه ی امروز را بشناسند
و نگذارند دست آلوده ی باد به خواب های طلایی مان برسد!

نوشین_درخشانی

کنار نامت نوشتم اسمم را

کنار نامت
نوشتم اسمم را
مثل یک خرچنگ بود
یا قورباغه
در کنار گلی سرخ!

نوشین صرافها