در اشتیاقت ڪسی نیست

در اشتیاقت ڪسی نیست
از من به من آشناتر
سوی ڪدامین غریبه زین آشنا می‌گریزی؟

حسین منزوی

ای دل من،

ای دل من،
دل من،
دل من!
بینوا، مضطرا، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من؟
جز سرشکی به رخسارهء غم...

نیما یوشیج

دیدن تو تابستان است؛

دیدن تو
تابستان است؛
روز را طولانی می‌کند
و شاتوت‌ها بر درخت، گنجشک می‌شوند

نبودنت امّا اواسط زمستان است؛
هرروز
دست شب را می‌گیرد و
ظهر نشده، به خانه می‌آورد.

جواد گنجعلی

این که با خود می‌کشم هر سو

این که با خود می‌کشم هر سو
نپنداری تن است
گور گردان است و در او
آرزوهای من است


سیمین بهبهانی

از هر چه که بگذریم، از چشمانت نمی‌‎شود گذشت...

از هر چه که بگذریم،
از چشمانت نمی‌‎شود گذشت...
...
وقتی که ساکتی،،،
این تیله های جذاب
مادرزاد شاعرند!

سعید فلاحی

ای‌ جامِ‌به‌هم‌ ریخته

ای‌ جامِ‌به‌هم‌ ریخته
صدبار ‌نگفتم‌ با‌ سنگ‌دلان‌ یار‌ مشو،
می‌شکنَندَت؟

فریدون مشیری