حالا که میخواهی با دیگران بروی

حالا که میخواهی با دیگران بروی
چتر و بارانی یادت نرود.
هوا سرد است
و من نگرانم
آنکه اکنون با توست
مثل من
تو را لای بارانی اش جا ندهد

شبانه شعری چگونه توان نوشت

شبانه شعری چگونه توان نوشت
تا هم از قلبِ من سخن بگوید، هم از بازویم؟
شبانه
شعری چنین
چگونه توان نوشت؟
من آن خاکسترِ سردم که در من
شعله‌ی همه عصیان‌هاست،
من آن دریای آرامم که در من
فریادِ همه توفان‌هاست،
من آن سردابِ تاریکم که در من
آتشِ همه ایمان‌هاست.

احمد شاملو

سیاست‌ مدارها به جنگ نمی‌روند !

سیاست‌ مدارها به جنگ نمی‌روند !
تعدادشان کم است و طول عمرهایِ
بلندی دارند !

و سرباز‌ها :
سرباز‌ها داستان‌های کوتاهِ غم انگیزند !

ناهید عرجونی

مستی به شکستن سبویی بند است!

مستی به شکستن سبویی بند است!

هستی به بریدن گلویی بند است!

گیسو مفشان! توبه ی ما را مشکن!

چون توبه ی عاشقان به مویی بند است!


"سعید بیابانکی"

خستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست

خستم از هرچی رسیدن اگه پشتش سفری نیست
برکۀ امن و نمی خوام وقتی موج خطری نیست
می رسم نه واسه موندن من مسافرم همیشه
مثل نوری که میاد و رد میشه از دل شیشه



افشین یداللهی

آخَرین بار که دیدَمت ،

آخَرین بار که دیدَمت ،
چه میدانستم آخَرین بار است ،
مَن که آدمِ آخَرین بارها نبودم ،
بلد نبودم ؛
خودت باید به مَن میفهماندی که
بیشتر نگاهت کُنم ،
چَشم هایَت را حفظ کنم ..
مجبورت کنم تا بیشتر قَدم بزنیم ،
بیشتر صِدایت را گوش کنم
بیشتر دست هایَت را ...
راستی آخَرین بار
اصلا دَست هایت را گرفتم ؟!
اصلا چرا اصرار نکردم که
یک فِنجانِ دیگر چای باهَم بنوشیم ..
"لعنت به تمام آخَرین بارهایی که نمیدانستیم .."

#شاهین_پورعلی_اکبر

دوستت دارم را

دوستت دارم را

قُرص و محکم می‌خواهم

پدر مادر دار ...

از همان‌هایی که بوی

عشق‌های قدیمی می‌دهد

مزه‌ی چای زعفران

در استکان‌های کمر باریک

نُقل پهلو ...

از همان‌هایی که

مزه‌اش می‌ماند زیر دندان

می‌نشیند ته ته دلت

برای همیشه ...

#سوسن درفش

صلاح کار کجا و من خراب کجا

صلاح کار کجا و من خراب کجا

ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس

کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را

سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

حافظ

ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم

ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم
هر جا که پا میزارم تورو اونجا میبینم

یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود
قصهء غربت تو قد صدتا قصه بود


یادتو هرجا که هستم با منه
داره عمره منو آتیش میزنه

اردلان سرفراز

و چشمانت با من گفتند

میان آفتاب های همیشه
زیبائی تو
لنگری ست
نگاهت شکست ستمگری ست
و چشمانت با من گفتند
که فردا
روز دیگری ست


شاملو