من از عشق نمی نویسم

من
از عشق
نمی نویسم
فقط....
از تو
می نویسم

و عشق
خود از کلامم زاده می شود

مرگ همیشه بد نیست!

مرگ همیشه بد نیست!
کاش
روزی بیاید
که دلواپسی بمیرد
دلتنگی بمیرد!
تنهایی بمیرد
روزی که مردم
با
بوسه حرفهایشان را بزنند!
تا
غروب جمعه
متروک ترین جای دنیا شود!

#اشکان_پارسا

می روی

می روی
اما ، عطرت را پشت سرت جا می گذاری
و این برای دیوانه کردن یک شهر کافیست
...

نرگس غلامحسینی

نگهبان خوبی هستم

یادت در قلبم
اسیر همیشگی ست !
نگهبان خوبی هستم
به اسرانم
نان از دستپخت خودم
با طعم عشق..

و آب چشمه ی دیوانگی
را می خورانم
تا مست کنند


#نرجس_دهقانی

می ترسم

می ترسم
وقتی از تازیخ بخواهند
تو را توصیف کند
خورشید را مثال بزند
وقتی خورشید
منتظر است
در هر بامدادی
که جذب کند
از چشم های تو
پرتو نوری.

علی محمدی

ساحل

ساحل

از رقص و سرودِ

باد پاییزی

به شوق

بوسه های موج

بر هم می زند

بی خستگی

گیسوی

ساحل



#علی_محقق

دوست‌داشتنت پیراهن من‌‌ است

دوست‌داشتنت
پیراهن من‌‌ است

می‌پوشم و از یاد می‌برم
که جهان جای غمگینی‌ست
و تو از هیچ جنگی برنمی‌گردی

دوست‌داشتنت
پیراهن من است

می‌پوشم و به یاد می‌آورم
زنی خیالبافم
که تو را هرگز نخواهد دید.

#مژگان_عباسلو

برخیز که با تو دلبری می چسبد

برخیز که با تو دلبری می چسبد
صبح آمده و شعر دری می چسبد

کتری و اجاق و استکانی چایی
در این خنکای آذری می چسبد

عاری از صبرم و طاقت نفسم بند آمد

عاری از صبرم و طاقت نفسم بند آمد
زیر اندوه فراقت نفسم بند آمد

ایستاده ای لبه ی زندگیم، از این روست
هر کسی رفت سراغت نفسم بند آمد


مو زدی شانه و ناخواسته عطری برخواست
مثل گلهای اتاقت نفسم بند آمد

موقع گفتن این شعر کمی ترسیدم
خوش نیاید به مذاقت، نفســـــ....


#کاظم_بهمنی