عاشق که باشی
به جای گره شال زن
گره ابرویش را باز می کنی
عاشق که باشی
به جای جسم و جثه
به جستجوی چشم های او گرم
می شوی
نه تنش
عاشق که باشی
به ضخامتش نه
به زخمهایش می چسبی
مداوا می شوی
مدارا می شوی
دارا می شوی
عاشق که باشی
وبال نه
به بال می مانی
زن ظرف نیست
ظرفیت است
باید به رنج پر شوی در آن
حواسش به ایما نیست
به ایمان است
به جای گفتن الهی برایت بمیرم
برایش بمان
او مرده نه
مرد می خواهد
او پی وفات تو نیست
وفایت را می جوید
عاشق که باشی
به حیاط خلوتت نه
به حیات می بریش
به زندگی
رسول ادهمی
آدم ها را همان گونه که هستند بپذیریم"
نه کسی را سرزنش کنیم ، نه قضاوت !
وقتی ماجرایِ یک فیلم یا سریال را دنبال می کنیم ؛ به تک تکِ شخصیت ها و هرکدام به گونه ای ، برایِ رفتارهایشان ، حق می دهیم ، چون شرایط و علت ها را تا اندازه ای دیده ایم و می دانیم .
حتی بدترین آدمِ بدترین داستان ها هم ، برایِ رفتارش دلیلی دارد .
زندگی هم همین است ، با این تفاوت که ما از شرایط و اتفاقاتِ پشتِ پرده ی رفتار و واکنشِ آدم ها خبر نداریم . از چند وجهِ یک ماجرا ، یک اتفاق ، یک زندگی یا رفتار ، یک وجهش را هم به سختی می بینیم !
ما جایِ آدم ها نیستیم ، از هیچ درماندگی ، مشکل یا کنشِ زندگیِ شان خبر نداریم و درست نیست صرفا به واسطه ی واکنش های مشهودی که می بینیم ، حس کنیم که همه چیز را می دانیم و همه را می شناسیم .
لازم نیست به کسی حق بدهیم ، همین که قضاوت نکنیم ، کافیست !
#نرگس_صرافیان_طوفان
چمـدانت را می بستی..،
مرگ ایسـتاده بود و
نفـس هایم را می شمـرد !
#شمسلنگرودی
مثل گنجشکی که طوفان لانه اش را برده است
خاطرم از مرگ تلخ جوجه ها آزرده است
هر زمان یادت میفتم مثل قبرستانم و....
سینه ام سنگ مزار خاطرات مرده است
ناسزا گاهی پیام عشق دارد با خودش
این سکوت بی رضایت، نه؛ به من برخورده است
غیر از آن آیینه هایی که تقعر داشتند
تا به حالا هیچ کس کوچک مرا نشمرده است
تیر غیب از آسمان یک روز پایین می کشد
آن کسانی را که ناحق عشق بالا برده است
آن گلی را که خلایق بارها بو کرده اند
تازه هم باشد برای من گلی پژمرده است
در من خانه ای ست ، که تمامِ دیوارهایش
از غمِ نبودنِ تو ؛
ترَک برداشته !
#نرگس_صرافیان_طوفان
چشم هایت
زبانه می کشند
از گرمیِ شراب سرخ
چگونه فرو بنشانم آن شعله ها را
تنها با نوشیدن پیاله پیاله از نگاهت
و یا
با بوسه های پیاپی
آن گاه
دوباره پیاله چشمانت را
پر خواهی کرد
از شراب زرد
شرابی که بیشتر از همه دوست می دارم...
برگردان:
”هادی دهقانیباید کسی را ،
پیدا کنم دوستم داشته باشد ...!
آنقدر که ،
یکی از این شبهای لعنتی ...
آغوشش را ،
برای من و یک دنیا خستگی بگشاید !
هیچ نگوید ...
هیچ نپرسد ...
#نزار_قبانی
When you make a choice You also choose the CONSEQUENCES
وقتی یک چیزی را انتخاب میکنید، عواقب آنرا همچنین انتخاب میکنید.
-اینهمه مرگ
اینهمه پاییز
از طاقت ما بیرون است…
#احمدرضا_احمدی
تو رفته ای...
اما...
فقط از تو خواهشی دارم....
هر کجای این دنیا که بودی...
هر کجا...
حتی در آغوش عشقت حتی در کنار کسی دیگر،
هر وقت خوشحال بودی و از ته دل می خندیدی
یادت باشه کاری کرده ای که
یک نفر مدتهاست نمی تواند از ته دل بخندد...