عاشق که باشی

عاشق که باشی
به جای گره شال زن
گره ابرویش را باز می کنی
عاشق که باشی
به جای جسم و جثه
به جستجوی چشم های او گرم
می شوی
نه تنش
عاشق که باشی
به ضخامتش نه
به زخمهایش می چسبی
مداوا می شوی
مدارا می شوی
دارا می شوی
عاشق که باشی
وبال نه
به بال می مانی
زن ظرف نیست
ظرفیت است
باید به رنج پر شوی در آن
حواسش به ایما نیست
به ایمان است
به جای گفتن الهی برایت بمیرم
برایش بمان
او مرده نه
مرد می خواهد
او پی وفات تو نیست
وفایت را می جوید
عاشق که باشی
به حیاط خلوتت نه
به حیات می بریش
به زندگی

رسول ادهمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.