ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
آغاز شاعری ام
به یقین رقص زلفان تو بود در باد
آنگاه که زمانِ محصور در بند ابدیت
از حرکت می ایستد و
صفر میشود
موج گیسوانت در باد میشکند
آوار میشود بر ساحل شانه هایت
گل سر نارنجی ات
در دستان لرزان باد
به سان پرنده ای مهاجر
جا مانده از پاییز و بارانش
خیس و بی قرار
میلرزد
و
می رقصد
و دلربایی میکند
در بافته ی موهایت
گویی
فصلی نو در راه است
تو میخندی و ازل شاعریست
تو میخندی و ازل دیوانگیست
و من
مسحور و در بند و مبهوت
غرق میشوم
در ابدیت این شاعری و دیوانگی
در تافته ی موهایت
یاشار اربابی