ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بی تو حتّی مهربانی،
حالتی از کینه دارد...!
قیصر امین پور
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود اما هیچکس باور نداشت ...!
گیرم به فال نیک بگیرم بهار را
چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟
تقویمِ چار فصلِ دلم را ورق زدم
آن برگهای سبزِ سرآغاز سال کو؟
امشب
بیا به خانه ی آلاله ها سری بزنیم
ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم
اگرچه وا نکند، دست کم دری بزنیم
تمام حجم قفس را شناختیم، بس است
بیا به تجربه به در آسمان پری بزنیم
به اشک خویش بشوییم آسمان ها را
ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم
اگرچه نیت خوبی است زیستن اما
خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم
قیصر امین پور
رونوشت روزها را
روی هم سنجاق کردم ؛
شنبههای بیپناهی
جمعههای بیقراری
عاقبت پروندهام را
با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی
باد خواهد برد باری
روی میز خالی من
صفحهٔ باز حوادث
در ستون تسلیتها
نامی از ما یادگاری...
#قیصر_امین_پور
ای عشق، ای ترنم نامت ترانهها
معشوق آشنای همه عاشقانهها
ای معنی جمال به هر صورتی که هست
مضمون و محتوای تمام ترانهها
با هر نسیم، دست تکان میدهد گلی
هر نامهای ز نام تو دارد نشانهها
هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه، خوشه ی گندم به دانه ها
شبنم به شرم و صبح به لبخند و شب به راز
دریا به موج و موج به ریگ کرانه ها
باران قصیدهای است تر و تازه و روان
آتش ترانهای است به زبان زبانهها
اما مرا زبان غزلخوانی تو نیست
شبنم چگونه دم زند از بیکرانهها
کوچه به کوچه سر زدهام کو به کوی تو
چون حلقه دربهدر زدهام سربهخانهها
یک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی به همه جاودانهها
قیصر امین پور
بعضی از آدمها نمایشنامهاند
و در چند پرده نوشته میشوند.
بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند
و بعضی از آدمها فقط معلومات عمومی هستند.
بعضی از آدمها خط خوردگی دارند
و بعضی از آدمها غلط چاپی دارند.
بعضی از آدمها زیادی غلط دارند
و بعضی غلطهای زیادی!