ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
نازک تنِ دور از بغلم سوگلِ نازم
تا کی بکنی بی محلم سوگلِ نازم
زندانِ زمینم ولی از جذبهیچشمت
بالا بکشی تا زحلم سوگلِ نازم
از بس که لطیفی نتوانم که بکارم
احساس تو را در غزلم سوگلِ نازم
ازبوی خوشِخوشهیگندم نکنم دل
زیرا که تویی ماحصلم سوگلِ نازم
ازعطرتنتکوچهپرازبویِ اقاقیست
تنها غزلِ بی بدَلم سوگلِ نازم
آتش بزن از شعلهیِ رخسارهشبم را
تا آن که گریزد اجلم سوگلِ نازم
از دوری توکاسهی صبرم شده لبریز
جانم به لب آمد عسلـم سوگلِ نازم
علی قیصری
تن حریرِ نازک اندامِ کمان ابرو کجاست
آن پری رخساره ی نازِ طلا گیسو کجاست
برده از من وقت رفتن صبر و آرام و قرار
سوگلِ زیبا رخِ طنازِ چشم آهو کجاست
از دنا تا پای هندوکش خیالم رفته است
کبک نازِ خوش خرامِ کوه دالاهو کجاست
دردِ بی آبی کشیـدم در سرابِ تشنگی
آب سردِخوشگوارِ چشمه ی تیهوکجاست
میکنم با التماس از رهگذرها پرس و جو
تا بدانم جایگاهِ تُرکِ مشکین مو کجاست
باغبان در باغ گیلاس و هلو راهم نداد
لعبت شیرین ترازانجیر وخرمالو کجاست
دزدکی از هرکه می پرسم جوابم می کند
کس نمیداند عسل بانویِ زیبارو کجاست
علی قیصری
گفتم شعاع چشمت راهِ سرابِ عشق است
گفتا که برنگردد هرکس خرابِ عشق است
گفتم بــه گِــرد رویـت پــروانه می زند پر
گفتا که بال وپرها باز ازشتاب عشق است
گفتــم لبـت همـانا انگــورِ صــادراتی ست
گفتا اگـر بـدانی شـط ِ شـرابِ عشق است
گفتـم کـه تاب زلفـت مجنـون کنـد صبا را
گفتا به نازِ لیلی در پیچ وتابِ عشق است
گفتم که"ماه من شو" از چهره پرده بردار
گفتا که روی خوبان زیرِ نقابِ عشق است
گفتم کـه شعرِ حافظ آتش بـه جانم افکند
گفتابگو که خواجه عالیجنابِ عشق است
گفتم که شک ندارم بانـو عسل تـو هستی
گفتا سکوت مبهم رمـز جوابِ عشق است
علی قیصری