از تو که می نویسم

از تو که می نویسم
ماه ـ ماه ِ فلزی
بادبانهای بلندش را
به مقصد خانه ی ما برمی افرازد.

از تو که می نویسم
پرندگان سفید ِ دریایی
به صف،
روی گونه هایم ردیف می شوند.


تو اسکه ای چوبی در عصر زمستانی
کشتی ها،
پرندگان و کلمات
پیش از تاریکی ِ شامگاه
کنار تو پناه می گیرند.

علی احسانی زاده