نوید آمدنت را به چلچله ها داده ام،

نوید آمدنت را به چلچله ها داده ام،
تا آهنگ گام‌ هایت را
در جانم بنشانند!
چرا که می دانم،لحظه‌ی رسیدنت
بارانی ست در دیده ام،
و وجودم فقط صدای طپش قلبی ست
که پَر گرفته تا تو،
من،
یقین دارم نخواهم شنید طنین گام هایت را..!

اعظم حسنی