-
شاعر
دوشنبه 4 خرداد 1394 15:07
با رفتن تو به زندگی کردم پشت من ماندم و حلقهی طنابی در مشت بگذار که فردا برسد میشنوی دیروز غروب ، شاعری خود را کشت "بیژن ارژن"
-
تو نمی فهمی ..
دوشنبه 4 خرداد 1394 08:47
تو نمیفهمی ، من حالم خوب میشود وقتی با یک شاخه نیلوفر هر روز برای ندیدنت کنار اسکله میروم .. تو نمیفهمی ، من حالم خوب میشود وقتی با یک شاخه نیلوفر هر روز نمیبینمت ... تو از کجا بفهمی هر روز با یک شاخه نیلوفر غرق میشوم ؟! " کامران رسول زاده"
-
دستم را داغ می گذارم
دوشنبه 4 خرداد 1394 08:43
دستم را داغ می گذارم که نبینمت دیگر ، تو اما هرشب داغم را تازه می کنی ... " کامران رسول زاده"
-
گل یخ
یکشنبه 3 خرداد 1394 15:59
با شاخه ی گل یخ از مرز این زمستان خواهم گذشت جایی کنا آتش گمنامی آن وام کهنه را به تو پس می دهم تا همسفر شوی با عابران شیفته ی گم شدن شاید حقیقتی یافتی همرنگ آسمان دیار من "محمد علی سپانلو"
-
تنهایی!
یکشنبه 3 خرداد 1394 15:21
هر روز مرا گریستی تنهایی با خاطرههام زیستی تنهایی شش دانگ تو را سند به نامم زدهاند ارث پدرم که نیستی تنهایی ! "جلیل صفربیگی"
-
اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی..
یکشنبه 3 خرداد 1394 10:30
اگر باید زخمی داشته باشم که نوازشم کنی بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم زخمها زیبایند و زیباتر آنکه تیغ را هم تو فرود آورده باشی تیغت سِحر است و نوازشت معجزه و لبخند ت تنظیفی از فوارهی نور و تیمار داریات کرشمهای میان زخم و مرهم عشق و زخم از یک تبارند اگر خویشاوندیم یا نه من سراپا همه زخمم تو سراپا همه انگشت...
-
دلم از مهر تو آکنده هنوز
شنبه 2 خرداد 1394 15:49
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت سالها هست که از دیدهی من رفتی لیک دلم از مهر تو آکنده هنوز دفتر عمر مرا دست ایام ورقها زده است زیر بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست در خیالم اما همچنان روز نخست تویی آن قامت بالنده هنوز در قمار غم عشق دل من بردی و با دست تهی منم آن عاشق بازنده هنوز آتش عشق پس از مرگ...
-
حق انتخاب
شنبه 2 خرداد 1394 08:55
وقت افتادن اگر حق انتخاب با من بود از بلندای برج شاید هم کمی بالاتر کنار ابرها انتخابم بود، نه از چشم سیاه تو .. "بهمن فاطمی"
-
عاشقان گیاهانند..
جمعه 1 خرداد 1394 15:25
عاشقان گیاهانند که ریشههایشان فرو رفته است در کف دست من در استخوان کتف تو در جمجمهى شکستهى من و این خاطرات من و توست که توت مىشود یک روز انار مىشود گاهى که دیروز انگور شده بود که فردا زیتون و تلخ "بیژن نجدی"
-
هر از چندی نوشتن را رها میکنم
جمعه 1 خرداد 1394 09:35
هر از چندی نوشتن را رها میکنم به انگشتانم خیره میشوم میگفتی زنان زیبا آزارت میدهند و هر انگشت من زنی زیباست که آرامت میکند به هر انگشتم که نگاه میکنم یاد زنی زیبا میافتم که از دستش گریزی نداری میخندم و نوشتن داستان تو را از سر میگیرم سارامحمدی اردهالی"
-
تو اگر بخواهی..
پنجشنبه 31 اردیبهشت 1394 09:28
تو اگر بخواهی زندگی آغوشِ دوست داشتنی خواهد شد تو اگر بخواهی دست میکشم از مرگ و هرآنچه را که برایم مانده است در آغوش میکشم به اندازهی چهارده ساعت پرواز به اندازهی همهی روزهای طولانیِ اینجا دلم به اندازهی تمام حسرت هام تنگت است به عکسهای دو نفرهمان نگاه میکنم حالا دلم برای خودم تنگ میشود روزهایی که بیشتر...
-
عشق
چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394 14:47
گاهی وقتا که نیشِتو وا میکنی و منو میخندونی با خودم فکر میکنم : حالاس که میتونم بمیرم بعد دیگه عاقبتبخیر میشم . وقتی پیر بشی و به من فکر کنی منو مث همین امروز میبینی اونوقت تو عشقکی داری که هنوز جوونه ! "برتولت برشت"
-
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی
سهشنبه 29 اردیبهشت 1394 15:03
ای فرستاده سلامم به سلامت باشی غمم آن نیست که قادر به غرامت باشی گل که دل زنده کند بوی وفایی دارد تو مگر صاحب اعجاز و کرامت باشی خانه ی دل نه چنان ریخته از هم که در او سر فرود آری و مایل به اقامت باشی دگرم وعده ی دیدار وفایی نکند مگر ای وعده ، به دیدار قیامت باشی شبنم آویخت به گلبرگ که ای دامن چاک سردت گر همه با اشک...
-
دنیادارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود..
سهشنبه 29 اردیبهشت 1394 08:41
دنیا دارد از شعرهای عاشقانه تهی میشود و مردم نمیدانند چگونه میشود بیهیچ واژهای کسی را که این همه دور است این همه دوست داشت ! "لیلاکردبچه"
-
یعنی نمی خواهی ام!!!
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 22:02
دلیل نیامدنت از این دو حالت خارج نیست ؛ یا نمیخواهی ام، یا ... یاابوالفضل ! یعنی نمیخواهیام ؟! "بهرنگ قاسمی"
-
راهی بیراه
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 15:39
همیشه راهی باز پیدا میشود همینکه خیال میکنی رسیدهای به قرار راهی بیراه مثلِ سگی وفادار پوزهاش را باز پیشِ پایت میگذارد تا دوباره دور شوی دور از قراری که خیال میکردی "شهاب مقربین"
-
گم شده ای..
دوشنبه 28 اردیبهشت 1394 08:55
گم شده ای راس ساعت دو صفر و دو صفر دقیقه که پیدا شوی شاید .. نگرانی ام از نیمه شب است و سرما و تابلوهایی که نکند با باد چرخیده باشند ! پیاده رو ها را به کفش هایت مبتلا نکن بگذار پا نخورده بماند این برف و به راه های بهتری فکر کن مثلا همین جا توی آغوش من هم می شود گم شوی راس هر ساعتی که دلت خواست که پیدا شوی شاید .....
-
قوی نیستم اگر شعری می نویسم..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 15:18
قوی نیستم اگر شعری مینویسم باد قوی نیست اگر لباسهای روی بند را تکان میدهد . غروب ساعت غمگینی است نمیتواند حتی گلدانی را بیندازد و غم کمی جابهجا شود. در خانه نشستهام زانوهایم را در آغوش گرفتهام تا تنهاییام کمتر شود تنهاییام کمد پر از لباس اتاقی که درش قفل نمیشود تنهاییام حلزونی است که خانهاش را با سنگ...
-
گنجشک های کوچکی که روی لب هایم جاگذاشتی..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 15:13
از پشت آیفون گنجشکهای کوچکی که روی لب هایم جا گذاشتی تخم گذاشتند جوجههای کوچکم حالا بزرگ شدند و رد تو را میگیرند "بهاره رضایی"
-
بوی صبح می دهی..
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 09:11
بوی صبح میدهی ، و گنجشکها در خنده هایت پرواز میکنند .. حسودیام میشود به خیابانها و درختهایی ، که هر صبح بدرقهات میکنند ... حسودیام میشود به شعرها و ترانههایی که میخوانی خوشا به حال کلماتی ، که در ذهن تو زیست میکنند ! دلم میخواهد یکبار دیگر شعر را خیابان را تمام شهر را ، با کودک مهربان دستهایت از اول...
-
چرا فردا نمی شود؟
شنبه 26 اردیبهشت 1394 15:38
خورشید را میدزدم فقط برای تو ! میگذارم توی جیبم تا فردا بزنم به موهایت فردا به تو میگویم چقدر دوستت دارم ! فردا تو میفهمی فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت. میدانم ! آخ ... فردا ! راستی چرا فردا نمیشود ؟ این شب چقدر طول کشیده ... چرا آفتاب نمیشود ؟ یکی نیست بگوید خورشید کدام گوری رفته ؟ "شل سیلوراستاین"
-
حقیقت زیرچترعادت پنهان است
شنبه 26 اردیبهشت 1394 09:25
نمیتوان به جایی گریخت ، حقیقت زیر چتر عادت پنهان است . حال که نه فرار دردی را دوا میکند و نه قرار، باید بر مدار صبر سماعی مردانه کرد "ناهیدعباسی"
-
ای مهربان من
جمعه 25 اردیبهشت 1394 15:47
ای مهربان من! من دوست دارمت چون سبزه های دشت چون برگ سبز رنگ درخت نارون معیارهای تازه ی زیبایی با قامت بلند تو سنجیده می شود زیبایی عجیب تو معیار تازه ای است با غربتِ غریبِ فراوانش مانند شعر من _ این شعر بی قرین _ و این تفاخر از سر شوخی ست نازنین! "حمیدمصدق"
-
زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد
پنجشنبه 24 اردیبهشت 1394 15:53
انسان ، آهسته آهسته عقب نشینی می کند. هیچکس یکباره معتاد نمی شود یکباره سقوط نمیکند ، یکباره وا نمی دهد یکباره خسته نمی شود، رنگ عوض نمی کند، تبدیل نمی شود و از دست نمی رود .. زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد و تکرار خستگی بسیار موذیانه و پاورچین رخنه می کند. قدم اول را ، اگر به سوی حذف چیزهای خوب برداریم شک مکن که...
-
یک شب تو را از قبیلهات میدزدم
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 21:46
ماه شبگردی آواره است که چادرت را کنار میزند خورشید، دیوانهای که خود را به جنون ظهرگاه بیابانت میزند من اما نه ماهم، نه خورشید یک شب تو را از قبیله ات میدزدم و شمشیر میکشم به روی برادرانت تا فراموشت کنند. "آرش شفاعی"
-
یاد تو می افتم..
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 15:00
راستی این روزها از هر خاطره ای که گذر میکنم ... یاد تو می افتم حق با تو بود خیلی دیر شده و من فکر می کنم دیگر وقت رفتن شده زمان هزار بار هم که بنوازد من از تو دور مانده ام . .. آنقدر دور که مرا نمی بینی و من هر روز که در آیینه نگاه می کنم تو را به یاد می آورم که می گفتی : بهار چقدر خسته به نظر می رسی تو بی من طاقت نمی...
-
تقصیر من هم نبود !
چهارشنبه 23 اردیبهشت 1394 09:46
اشتباه از شما نبود ! تقصیر من هم نبود ! به جان مادرم خودکشی هم نبود زنگ که زدم اشتباهی پنجره را جای در باز کرد گفتم از شیراز نامه دارید به جای پلهها باز اشتباهی مثل پرندهها از پنجره پرواز کرد . "سارامحمدی اردهالی"
-
آنها که تنها زندگی نکردهاند
سهشنبه 22 اردیبهشت 1394 15:02
آنها که تنها زندگی نکردهاند نمیفهمند که سکوت چگونه آدم را میترساند چگونه آدم با خودش حرف میزند نمیفهمند که آدم چگونه به سمت آینهها میدود در آرزوی دیدن یک همدم .. "اورهان ولی" برگردان:رسول یونان
-
بدون زن مردانگی..
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 15:48
بدون زن مردانگی مرد شایعه ای بیش نیست ... "نزارقبانی"
-
این روزها...
دوشنبه 21 اردیبهشت 1394 15:05
این روزها با هر دوست تازهای تنهاییام را دوباره پیدا میکنم و هر دستی که به شانهام میخورد شمارهایست که از گوشی همراهم پاک خواهد شد این روزها به جای نفس درد میکشم لیلا کردبچه"