-
آه ، ای عشق تو در جان و تن من جاری
یکشنبه 7 تیر 1394 15:26
آه ، ای عشق تو در جان و تن من جاری دلم آن سوی زمان با تو آیا دارد ــ وعده ی دیداری ؟ ــ چه شنیدم ؟ تو چه گفتی ؟ ــ آری ؟! "حمید مصدق"
-
ببین!رفته ای وهنوز
یکشنبه 7 تیر 1394 09:45
از تو با اسب های دریایی حرف میزنم با هشت پاهای غول پیکر و نهنگ هایی که در من شنا می کنند ببین ! رفته ای و هنوز اقیانوس هم پُر نکرده است جایت را... "رضا کاظمی"
-
مرد آن است که غم را به گلو می ریزد
شنبه 6 تیر 1394 09:36
داد و بیداد نکردم که در اندیشه ی من مرد آن است که غم را به گلو می ریزد آخرین مرحله ی اوج فرو ریختن است مثل فواره که در اوج فرو می ریزد . من بنایم همه درس است نه تحسین دو شیخ دل نبستم به بنایی که فرو ریختنی ست دل نبستم به خود ِ مدرسه حتی ! چه رسد به عبایی که پس از مدرسه آویختنی ست .. . گوسفندان ِ فراوان هوس ِ چوپان است...
-
به اندازه تو بی وفا نبودند..
جمعه 5 تیر 1394 08:58
من به آدم دل بستم به همستر و گربه و سگ هم دل بستم همهشان، حتی سگ باوفا اما نه هیچکدامشان به اندازهی تو که آن روز جایم را در مترو به تو دادم و نشستی و پیاده شدی در مقصد و دیگر هرگز در هیچ مبداء و مقصدی ندیدمت بی وفا نبودند "مجتبی پورمحسن"
-
از یــاد تــو بر نداشتم دست هنوز
پنجشنبه 4 تیر 1394 15:55
از یــاد تــو بر نداشتم دست هنوز دل هست به یاد نرگست مست هنوز گــر حال مرا حبیب پــرسد گویید : بیمـار غمت را نفسی هست هنوز " استاد شهریار"
-
اگر بدانم روزی تو خواهی فهمید که دوستت دارم..
پنجشنبه 4 تیر 1394 09:35
سکوت را میپذیرم اگر بدانم روزی با تو سخن خواهم گفت تیره بختی را میپذیرم اگر بدانم روزی چشمهای تو را خواهم سرود مرگ را میپذیرم اگر بدانم روزی تو خواهی فهمید که دوستت دارم .. " جبران خلیل جبران"
-
گلدون بی گلُ رو طاقچه میذاری واسه چی ؟
چهارشنبه 3 تیر 1394 15:27
گلدون بی گلُ رو طاقچه میذاری واسه چی ؟ گلدون خالی مث خونهی خالی میمونه غربت خونهی خالیرو تو میدونی نذار گلدونم مث من اینجا تووی غربت بمونه اونکه خوبه همیشه خالی بمونه قفسه گلدون بیگلُ، زشته روی طاقچه بذاری دل گل میشکنه این خیلی غمانگیزه براش تو خودت دلت شکستهس چرا باور نداری ؟ " محمدعلی بهمنی "
-
کاش برپیشانیت ستاره میشدم..
چهارشنبه 3 تیر 1394 09:16
خواستم فانوسِ راهت باشم حال آنکه بر پیشانیات مُشتی ستاره ، بر راه میتابید ! گفتی بمان ! - در چشمانت چیزی بود که از شب هم گذر میکرد - ماندم ، و شرم از حقارت فانوس شانههام را لرزاند . رفتی ، و بدرودی تلخ در من آغاز شد . کاش بر پیشانیت ستاره میشدم نه کرم شبتاب بر سنگهای شب ! "رضاکاظمی"
-
حالا تو را کم ندارم خودم را..
سهشنبه 2 تیر 1394 15:50
آنقدر سُرودمت که از شعر بیرون آمدی حالا تو را کم ندارم خودم را کم می آورم هر روز کم می آورم هر شب .. " سیدمحمد مرکبیان "
-
کسی برایم قهوه بریزد،
سهشنبه 2 تیر 1394 09:25
کسی برایم قهوه بریزد، کسی که فال مرا می داند، کسی که حال مرا می فهمد، و قصه بگوید برایم هزار و یک بار .. تا از سرم بپرد این خواب که هزار سال است نمی گذارد تو را برای یک بار هم که شده ببینم .. " کامران رسول زاده "
-
من، بر می خیزم !
دوشنبه 1 تیر 1394 15:21
من، بر می خیزم ! چراغی در دست؛ چراغی در دلم، زنگار روحم را صیقل می زنم آیینهای برابر آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازم! " شاملو"
-
تنهایی عمیق تر
دوشنبه 1 تیر 1394 09:37
دریا عمیق است تنهایی عمیقتر دست ات را بده با هم دست و پا بزنیم پیش از آنکه غرق شویم ... "شهاب مقربین"
-
دیوانه نمی گوید دوستت دارم
یکشنبه 31 خرداد 1394 15:48
دیوانه نمی گوید دوستت دارم دیوانه می رود تمام دوست داشتن را به هر جان کندنی جمع می کند از هر دری می زند زیر بغل می ریزد پای کسی که قرار نیست بفهمد دوستش دارد " مهدیه لطیفی "
-
بگو از چیه که من دلم گرفته ؟
یکشنبه 31 خرداد 1394 09:35
شما که سواد داری، لیسانس داری ، روزنامهخونی با بزرگون میشینی، حرف میزنی، همهچی میدونی شما که کلهات پُره معلم مردم گنگی واسه هرچی که میگن جواب داری، در نمیمونی بگو از چیه که من دلم گرفته ؟ راه میرم دلم گرفته ، میشینم دلم گرفته گریه میکنم، میخندم، پا میشم؛ دلم گرفته من خودم آدم بودم، باد زد و حوای منو برد...
-
آواره دریاهای جهان شدم
شنبه 30 خرداد 1394 15:52
شاید دستی مرا بگیرد از آب شاید کسی خطوطم رابخواند شاید موج مستی مرا به صخره ای بکوبد .. گاهی پیدا شدم گاهی پنهان شدم چون نامه ای در یک بطری آواره دریاهای جهان شدم .. " عمران صلاحی "
-
همیشه آن را که انتظار میکشیم به موقع نمیآید ...
شنبه 30 خرداد 1394 09:39
وقتی در زدند از چشمی نگاه کن شاید شیری باشد که بو کشیده یا کفتاری آمده به میهمانی همیشه آن را که انتظار میکشیم به موقع نمیآید ... و عشق یعنی جنگلی که گرسنه شود خودش را خواهد خورد . وقتی دوستت ندارند مجبوری کارهای عجیب و غریبی بکنی مثل تفنگ پدربزرگ که از صندوق قدیمی بیرون آمد و اولین نفری را که دید کُشت ... حالا در...
-
نوبت عاشقی وُعشق همین امروزست..
جمعه 29 خرداد 1394 09:29
من به اندیشه ی یک کوچه حریصم من به آن قامت ِ برخاسته ی سروی در باد و به آن سایه ی نمدار سر پرچین ظهر تابستان .. من به باور دریایی تو محتاجم که تمامم کند از عشق که فرو شویدم از باران که مرا دست به دست تو دهد رویـا .. من با آهسته ترین نغمه ی آغاز تو همراهم که درونم بوزد نشئه ی پرواز برساند به حقیقت ، به رگ ِ سرخ حیات من...
-
من آنجایی ام..
پنجشنبه 28 خرداد 1394 15:35
چرا نمیفهمند من آنجایی ام مرغ باغ ملکوت نیستم آنجاییام که تو هستی اگر چه آنقدر دور شدی که صدایم را نمیشنوی ... "شهاب مقربین"
-
با آمدنت فریبم دادی
پنجشنبه 28 خرداد 1394 09:17
با آمدنت فریبم دادی یا با رفتنت ؟ کاش هرگز تو را نمیدیدم تا همیشه سراغت را از فرشتگان میگرفتم تا تلخترین شعرم را هرگز در گوش خدا نمیخواندم .. کاش هرگز تو را نمیدیدم آنوقت نه بغضی در گلویم بود نه دلشدگی و نه مشتی شعر .. " واهه ارمن "
-
بی تو ، با خدا شده ام ..
چهارشنبه 27 خرداد 1394 09:28
بی تو ، با خدا شده ام .. روزه می گیرم نماز می خوانم دخیل می بندم به هر امامزاده ی پرت و دور شاید که بیایی ... " کامران فریدی"
-
گل سرخ کوچک من!
سهشنبه 26 خرداد 1394 15:13
پروانۀ دل م که از دور فاصله ها سراسیمه می رسد و بر سینۀ آرامش تو قرار می گیرد مرغ عشق من ... که پرواز عاشقانه اش را در عطر تو لانه می کند و نسیم احساسی که تو را آه می کشد .. گل سرخ کوچک من ! چه ساده می توان برایت مرد ! " پرویز صادقی"
-
حالا که رفته ای..
دوشنبه 25 خرداد 1394 15:38
حالا که رفته ای ، دل م بیشتر از همیشه میتپد برای تو .. انگار که عشق با رفتنت تازه جان گرفته است .. "کامران فریدی"
-
کسی که زنگ در را همیشه
دوشنبه 25 خرداد 1394 09:43
دلخوشیم که در نیمه ی تاریک دنیا کسی ما را گم کرده است و دارد در به در دنبالمان می گردد .. کسی که زنگ در را همیشه بعد از هجرت ما به صدا در خواهد آورد .. " عباس صفاری"
-
کاشکی سر بشکند ، پا بشکند ، دل نشکند
یکشنبه 24 خرداد 1394 15:26
باز دیشب حالت من حالتی جانکاه بود تا سحر سودای دل با ناله بود و آه بود چشم ، شوق گریه در سر داشت ، من نگذاشتم ور نه از طوفان روح من خدا آگاه بود .. صحبت از ما بود و من در پرده کردم شکوه ها شرم، رهزن شد والا ّ اشک من در راه بود کاشکی سر بشکند ، پا بشکند ، دل نشکند سرگذشت دل شکستن بود و بس جانکاه بود سوختم از آتشت ،...
-
رسیده ام به تو..
یکشنبه 24 خرداد 1394 09:12
رسیدهام به تو اما هنوز دلتنگ اَم! انگار به اشتباه، جای طلوع در غروبِ چشم هایت فرود آمده باشم! "رضا کاظمی"
-
زنان زیبا فکر می کنند
شنبه 23 خرداد 1394 14:52
زنان زیبا فکر میکنند اشعار عاشقانه ام برای آنهاست اما چه عذابیست میبینم شعر میگویم تا بیکار نباشم "اورهان ولی"
-
میوه حرام
شنبه 23 خرداد 1394 09:20
وقتی با میوه رسیده لبهایت پرهیزم را به وسوسه میگیری من فکر میکنم پدرم حق داشت که میوه حرام همیشه شیرینتر است ! "حسین منزوی"
-
انگورسیاهم..
جمعه 22 خرداد 1394 16:01
بیسر خواب تو را میبینم بیپر به بام تو میپرم . انگور سیاهم به بوی دهان تو شراب میشوم. شمس لنگرودی
-
چقدر راه آمدهای با من ..
جمعه 22 خرداد 1394 09:23
چقدر راه آمدهای تا من .. از کلافگیهایم گذشتهای با لبخند از تلخیهایم به سکوت خستگیهایم را تاب آوردهای عطشم را آب .. چقدر کوتاه آمدهای و راه .. غزلی را کنار من بنشین و سر بر سینهام نفسی تازه کن چقدر راه آمدهای با من .. "اصغرمعاذی"
-
چگونه طبیعی باشم ؟
پنجشنبه 21 خرداد 1394 09:49
در دستم شاخه گلی به رنگ غروب در دهانم «پنجاه و سه ترانهی عاشقانه»ی شمس در دلم چیزی که پنهان کردنش کار هرکسی نیست . چگونه طبیعی باشم ؟ با این بیقراری بیمهار و این دهان عاشقانهی بیقرار که اگر دهانم را ببندم از چشمهایم سرریز میکند . "لیلاکردبچه"