همدمم تکخال و نَچرال است و بوم رنگ نیست

همدمم تکخال و نَچرال است و بوم رنگ نیست
نسل دیروز است و با او نوبری همسنگ نیست

صد برابر از زمین در هر نگاهش جاذبه ست
تاروپودم چاره جز تسلیم بی آهنگ نیست

تا به لب بردم که یوسف چهره هستم در سراغ
طعنه زد ما را که یوسف میوه ی در چنگ نیست

با زبان بازی همیشه آب در هاون زدم
دل ربایی پیش او جز کودکی در ونگ نیست

برده ام تیر و کمان را در غلاف از صید او
دست ما را گر چه خالی تر ببیند ننگ نیست

خارج از هر سفسطه بازی گمانم واقفست
این دل دیوانه در تسخیر شاخ و برگ نیست

یوز بی تابم به مسخ ماه چشمی بی مثال
گرچه سگ دارد نگاهش خواستار جنگ نیست

عادل پورنادعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد