| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
خوب است که صهبا گذر سلسله دارد
بر سینه ی تنها عطش و حوصله دارد
خوب است هنوز آتش سوزان و جهنده
بر خرمن دلها شرر و مشعله دارد
اینجا تن ما داغ ز کوران مصیبت
کو در نفسش تور نهان و تله دارد
احساس ادب گشته مراعات و لیکن
این خشت و بنا حوصلهی زلزله دارد
پروانه کُشی در شب میلاد مسلسل
تا صبح دگر منتهی و فیصله دارد
این جور ازین فاصله مغروق دل ماست
با این که به کاشانه ی خود اسکله دارد
تابع نشود آنکه توانا به صفات است
فرزند خرد باش که این عائله دارد
همراه رفیقان هواخواه به پاخیز
هر چند که پایت خلل و آبله دارد
شهر از همه رو گشته هویدا،به گمانم
در دایره و بطن ،تنی حامله دارد
اینک بپذیر از نفس و آتش مردم
هر ساختنی را دوسه تا مرحله دارد
بینا نکند دیده ی ما را سخن شیخ
تا پیش سعید است ، بسی باطله دارد
سعید آریا