دیدن لبخندِ تو چون شعله است و روحِ من

دیدن لبخندِ تو چون شعله است و روحِ من
خرمن کاه است جانا , آتشی در من فِکَن

بوسه ات طعم بهار است و نفس های تو یاس
اسم تو صبح سپید و من سراسر التماس

زندگی با صوت زیبای تو رقصان می شود
عاشقی با دست تو , آسانِ آسان می شود

گرمی آغوش تو , درمانگر این جسم سرد
نا امید از زندگی بودم که من را زنده کرد

عاشقی با دلبری های تو معنا می شود
قلب من در دستِ پر مهرِ تو پیدا می شود

من درون چشم زیبایت اسیرم یارِ من
گریه کن , اشکی بریزان تا بمیرم یارِ من

من فقط یک آرزو دارم که آن هم دستِ تو
دم به دم در دست من باشد و باشم مستِ تو

ای بهشت زودرس , ای بهترین , ای نو بهار
تا ابد , هر جا , فقط اسم مرا بر لب بیار


ایمان کیا

تو را چه بنامم؟


تا دریچه را رو به باغی بگشاید
که صدای پرپر شدنش به زمزمه‌های تو
در عصرهای دلتنگی می‌ماند!

نامت، رازی است
که سنگ را به نسیم و
نسیم را به توفان بدل می‌کند
و آتش در گلستانِ ابراهیم می‌افکند!
مرا زهره ی آن نیست
که نامت را به زبان آرم
در تو می‌نگرم و میمیرم.

#حسین_منزوی

ای دیر به دست آمده بس زود برفتی

ای دیر به دست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی
چون آرزوی تنگ‌دلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگ‌دلان زود برفتی
زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو برآسود برفتی
ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
ناکرده مرا وصل تو خشنود برفتی
آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی

#انوری

قرار‌ بود تمام این عاشقانه ها برای‌ تو باشد

قرار‌ بود تمام این عاشقانه ها برای‌ تو باشد
اگر کمی
فقط کمی
زودتر می‌ آمدی!!


مریم مینائی

خواستیم از کلمه بگذریم

خواستیم از کلمه بگذریم
سکوت حاکم شد
خواستیم از سکوت بگذریم
دنیا لبریز هیاهوی ِبی انتها شد
خواستیم ازهیاهو بگذریم
تنهایی انبوه شد
خواستیم از تنهایی بگذریم
دلمان عاشق شد
عشق بود اما تنهایی، هزار برابر شد
و بعد هرچه کردیم
از تنهایی خلاص نشدیم
ماندیم و ماندیم تا همه چیز تمام شد ..

نیلوفرثانی

کافه‌های شب

کافه‌های شب
نام داستانی غم‌انگیز است
داستانی از رؤیا و رقص و ابر
از گمشدگی
از جوانی‌های خالکوبی شده
و ما
شکست‌خوردگان این داستانیم
قهرمانانی
ته‌نشین‌شده در قهوه و شب

#رسول یونان

اینروزها باید فکری برای آدمی کرد

اینروزها باید فکری برای آدمی کرد
در تنهایی هایش دارد تمام میشود ...

نیلوفرثانی