ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
نمی شود که بخوابی و بعد سیصد سال
کنار هر که دلت خواست پا شوی از خواب؟!
فاطمه_اختصاری
همه شعر میخواهند از من
من, تو را
در بوسه های نبوسیده ام
بر علفزار بی رنگ لبانم
از بنفشه های روییده از نگاهت بر گونه هایم
در بالهای مچاله ام
در تنی که چندین زن را به خود پوشانده
بی آنکه بدانند از لمس چند خاطره با تو
باردار شده اند
کاش مرا می بوسیدی و
از ساق های سکر آور شبم
بر ربودن زهدان فعل های نفی
بالا میرفتی!
کاش دستهایت
با سخاوت انگور و غزل
دوباره
خوابهای مرا بنویسند
همه شعر میخواهند از من
من اما.....
مستانه دادگر
برایت می نویسم از,غمی بی انتهالیلی
که بودی همنفس رفتی, دلم شدبی هوالیلی
تومیدانی تورامجنون وحیرانم ولی هرگز
ندارم من به این احساس, حتی ادعالیلی
چه شب هایی دعاکردم بیایی آمدی اما,
شدی سهم منِ عاشق,فقط درخواب هالیلی؟!
شبی راتاسحرگریان,کنارپنجره ماندم
همانجایی که گفتی, بازمیگردی به مالیلی
شکستی کوزه ام راباغرض,حالاببین من هم
شبیهت سردخواهم شد, کمی هم بی وفالیلی
زهراخیری ملومه
کوچه باغ دلم را آب وجارو می کنم...
میدانم این تمنایم, برای حضورت بی جواب نمی ماند...
وتو به حُرمت سجاده های پهن که قطره قطره ستاره های قطبی در آن چشمک می زنند,
وبه حرمت شمیم یاس طواف ملائک, از کوچه باغ دلم گذر خواهی کرد.
ذره ذره دیوارهای دلم را آماده کرده ام, برای استشمام حیاتبخش عطر گل های نرگس...
میدانی...!؟
کوچه باغی ساخته ام در اولین شهرعشق که نامش قناعت است.
من قناعت می کنم به بوی گلهای نرگس انتهای پیراهنت,
که دمی به بهانه ی خریدن سرشک های وتر شبانه ام؛
از این کوچه گذرکنی.
خوب میدانم... وتر من, بی یادتو, وتر نیست.
کوچه باغ دلم نیز, بی عطر گلهای نرگس؛ خرابه ای بیش نیست...
راستی... عریضه ای هم نوشته ام دم دست...!!!
شهادت میدهم...
نگاه هیچ نگاهی, برای هیچ طالبی زیبا نیست...
هیچ چشمه ای... آبریزَش, تشنه ای راسیراب نگرداند...
گلهای هیچ بهشتی بی عطر تو, بوی گل نمی دهد...
هیچ شعر نابی, بی ذکر نام تو, شیرین نباشد...
آنگاه که نظر کنی, همه چیز قدر و قیمت پیدا می کند...
همه چیز گران می شود...
وکجا جوهر قلمِ شکسته ی چون من,
بی یاد تو وبی اذن تو,
اندیشه ای را پرواز دهد...!؟
رسول امامی
برای به یاد آوردنت
یک باران کافی ست
آنجا که برای فراموش کردنت
هیچ عمری کفایت نمی کند
پرویز صادقی
نماز جماعت علف ها
قنوت سرو
رکوع بید مجنون
روزه کویر را
می بینم
می خواهم سجده کنم
اگر...
نیالاید سرم
خاکش را
زهرا نادری
عاشق ترین عاشق دنیا بود
اگر،معشوقه ام بودی
حالا که نیستی
تنهاترین تنهای دنیا شده ام
ببین بود و نبودت
برایم " ترین ها " را به ارمغان می آورد
نیما هوشمند