قلب تپنده عشق!

قلب تپنده عشق!

قیام کن بر عقل دیکتاتورم

بگذار من باشم

بال بگشایم در عمق مستی

دلم دیوانگی می خواهد


مریم_سپهوند

برای ماندنم اشاره ای کافی ست

برای ماندنم اشاره ای کافی ست
نظر به پشت ِسر نظاره ای کافی ست
مگیر زمن حریم و هُرمِ آغوشت
مرا ز این حریر قَواره ای کافی ست
چگونه آورم بدست تورا؟؟من که...
برای با تو بودنم هِزاره ای کافی ست
اگر به بام ِدل نَخوانَدَم مرغی
برای رقص ِدل هَزاره ای کافی ست
تفالِ بخت ِخود زنی به قهوه وتا
روت
مرا ز حافظ استخاره ای کافی ست
به آذر ِ دوچشم ِ خود گداخته ای دل را
ز رعد ِ دیده ات شراره ای کافی ست
شب وسحر نظر به آسمان اما...
ز آسمان چشم تو ستاره ای کافی ست
دمی غنیمت ست زلعل تو دمنوش
زجام ِ لعل تو عصاره ای کافی ست
اگر که سردو سربی ست نسیم صبح
رسد پیامکم به تو شماره ای کافی ست
زشعر منزوی نزد جوانه احساسم
به لب بخوان مرا که استعاره ای کافی ست
اسیر چال ِ چاله ی زنخدانم
بکن تو چاره ای که چاره ای کافی ست
حواله کن مرا به گرمی ِحریم آغوشت
برای باتو بودنم دوباره ای کافی ست

رضافرازمند

انگیزه را تخریب می‌کنند

انگیزه را تخریب می‌کنند
آن ‌هایی که
جای نقد
ویرانگری می‌کنند


علیرضا ایمانی فر

عطش خاک

عطش خاک
اندک,اندک
فرو می نشیند
آنگاه که
تو می آیی
با کوزه ای
از شراب


منوچهر پورزرین

چشم بستم که شدم غرق خیالی الکی

چشم بستم که شدم غرق خیالی الکی
قصه ی عاشقی و شوق وصالی الکی

فرض کردم که تو هم عاشق چشمم شدی و...
همه ی دلخوشیم فرض محالی الکی

پر کشیدیم چه نقاشی زیبایی شد
آسمانی الکی با پر و بالی الکی

"درس خواندی؟ چه خبر؟ حال شما؟ خوبی که؟"
عشق پنهانی من پشت سؤالی الکی !

"روز هجران و شب فرقت یار آخر شد"
ما رسیدیم به هم آخر فالی الکی....!

"مجید ترک آبادی"

این منم غزلی عاشقانه

این منم
غزلی عاشقانه
باقافیه های میانی.
از خواب شب پره ای می آیم
لای پونه های آب رکن آباد
که نسیم صبحدم دیروز
ناگهان با خودش آورده بود.
مرا بخوان
بیت به بیت
بارها و بارها
از راه دوری می آیم
با کوله باری سنگین تر از وزن شعرهایم
از برم کن
برای روزهایی که نیستم
یا روزهایی که شاید دیگر نباشم
شبیه همین داستانی که نوشتم تا بیدار بمانی
اما خوابت برد
مثل تمام قصه هایی که گفتم و به پایان نرسیده
خوابیدی.
قرارمان باشد برای امشب
من و تو و نیامدنت!


بهروزکمائی

چشمانت کلمات را به ردیف می نشانند

چشمانت
کلمات را به ردیف می نشانند
شعری از دلدادگی در من زاده و
به خط می شود..!
شاعر از شما تقاضای نقد دارد


فروغ گودرزی