ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ببین جنگ دریا و موهای تو،
سه چار سالی میشه جهانی شده
همین خونه که خیلی معمولی بود،
با رقص موهات آنچنانی شده
آنا_جمشیدی
دوست داشتم در جایی
شبیه به فراز و فرود لب هایت
برای همیشه جای میگرفتم
و از بلندای چشمانِ تو
به تماشای جهان مینشستم
و نگاهت را همواره میبوسیدم
و صدایت را میبوییدم
و آغوشت ...
و آغوشت میشد
تنها ندامتگاه جهان
که حبس ابد میخوردم در آن
به جُرمِ روزهایی که ندیدمت
شب هایی که نشنیدمت
و لحظه های نابی که گذشتُ
حرامِ بی تو ماندن شد ...
بیا که تاریخ بداند
یک زندانی دیوانه وار
زندانش را دوست داشت ...
محدثه_رنجکش
گر بیدل و بیدستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم ، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی ، جانی است مرا جانی
زان شد که تو می دانی ، آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم ، زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم ، آهسته که سرمستم
ساقی می جانان بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان ، آهسته که سرمستم
رندی و چو من فاشی ، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی ؟ آهسته که سرمستم
ای می بترم از تو من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو ، آهسته که سرمستم
از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم ؟ آهسته که سرمستم
تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم
خود را چو فنا دیدم ، آهسته که سرمستم
هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم
نور دل ادریسم ، آهسته که سرمستم
در مذهب بیکیشان بیگانگی خویشان
با دست بر ایشان آهسته که سرمستم
ای صاحب صد دستان بیگاه شد از مستان
احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم
مولوی
حسابی بغلم کن..
بلکه در برود از تن من
خستگی تنهایی..!
حمیدرضا_عبداللهی
اگر ساحل خموش و صخره آرام
وگر کار صدف
چشم انتظاریست؛
من و دریا نیاساییم هرگز
قرارِ کارِ ما بر بیقراریست...!
شفیعی_کدکنی
به سوژه فکر نکردم
فکرم سوژه شد
در هذیان باد
که هاشور می کشید بر آفتاب
در گریز از سایه دیوار
آلا شریفیان
به گمانم اندوه، پرندهایست تنها
در غم جفتاتش، غمگین
که حد فاصل دو کوچ بالهایش را سست میکند.
سعید فلاحی