گیاه رسته

نرم و شکیبا

آسفالت را شکافته

گیاه رسته


((هنگامه ناهید))

 

ای نور

ای نور
ای جلوه گاه هستی
حضورت در قلبم
همچون نسیمی آرام و عاشقانه
مهرت را نثار روح و جانم می کند
ومن در سکوتی عارفانه
به تو می اندیشم
ای قبله گاه هستی
ای روح پاک
عظمت و عشق خالصانه ات را پایانی نیست
و بنده ات اکنون
در این سکوت و لحظه ی عرفانی
در خلسه ای آرام و سرشار از
دوستی بی ریا با تو
صدایت را در اعماق قلبم می شنود
تو عشق را زمزنه می کنی،
و صدایت مثل باران
مثل نسیم صبحگاهی
سمفونیِ آرامش می نوازد،
آری، تو همان نور و مهر و عشق و بخشش لایزالی...
خدای لحظات عارفانه ی عشقی آسمانی
جز عشق تو نخواهم
ای عظمت جاودانه ی ترانه ی هستی
ای پروردگار نور و امید...


✍سیمین دانشمند پور

تو گمشده‌ای در من

تو گمشده‌ای در من
پیداست که پنهانی
چون ماه میانِ ابر
در یک شبِ بارانی...

زهرا میرزایی

سبز گره بزن مرا

سبز
گره بزن مرا
دستانت
باز می کند
تمام دلتنگی ام


صیدنظرلطفی

من که توبە کرده بودم

من که توبە کرده بودم
ترکش کنم ؛
عاشقی را ...

"استغفراللە" یادم داد...!
نگاهِ کافرانەات


سید مادح کهنه پوشی

من برای بهار میخوانم.

چند گلدانْ ، پراز خاکِ شعر
در حوالیِ خود، نشانده ام
دست‌هایت را بده
همچو گلهای عروس ِ نازْ
کمی غزل ، بکاریم
یک بیت تو ، یک بیت من !
فقط ،
یادت باشد لالایی خواندَنَم
به عمرِ بهار بند است
مراقب باشیم در مسیرِ بهار
از غزل ، عبور نکنیم …..!

بی غزلی ، فضایِ ساکتِ کوچه ای بن بست
را مانَد.
اصلا بیا
تنها ، غزل بگو ،
من برای بهار میخوانم.

مژگان رشیدی

باید می آمدی

باید می آمدی
تا من ...
در برق چشمانت بیابم
جواب تمام...
سوال های بی جواب
دنیا را !!


مریم مینائی