همه در گیر زیبایی بهارند...

همه در گیر زیبایی بهارند...
نوش جانِ شان
امّا
نرسند به
حال ِخوش من که
محو ِ
تماشای توام...


مژگان_بوربور

آسایشی

آسایشی
که هست مرا
در کنار توست...


هوشنگ‌ابتهاج

سراپا زخم می‌شوم

سراپا زخم می‌شوم
می‌چکد از من یاد تو
چوبه می‌شود دار
قامت درخت امیدم.
دیده‌ایی زخمی آویخته به دار؟
کاش که می‌مردم
با طناب گیسوان تو
چشم می‌دوزم بر نبودنت،
که عدم دردناک نیست؟
تمام نبودنت را درد کشیدم
در وجودم
هست و نیست را در پس لبخندت خلاصه کردم و
حالا اویخته بر دار سرود عشق تو را
بلند می‌کشم فریاد


بردیا عظیمی

گاهی برایم حرف بزن...

گاهی برایم حرف بزن...
وقتی هرشب ;
نگفته هایت را بغل میکنم ...


سیدحسن بدیعیان خیرآبادی

آسمان که ترد شد

آسمان که ترد شد
به کوچه زدم
سایه‌وشی می‌آمد
آمد از کنارم
از چهره‌ام که گذشت
یک آشنای قدیمی بود
بهار
کلاه از سر برداشتم به سلام
رفته بود
پرسیدم
کجا شد این بهار چابک مهمانک
همراه ابرها کمی آنطرفتر
گفتم به بویش سلام ما برسد
و فردا علی الطلوع
سلام بهار را
خانه به خانه
در زدند


محمد_رضا_اصلانی

به وسعت تمام زمین اگر یافتی

به وسعت تمام زمین
اگر یافتی
خیابانی به بلندای خط الرس
تمام کوه ها
اگر یافتی
گرد ترین دایره جهان را
اگر یافتی گودالی به عمق دلم


بدان همه از آن من است ...!!

دور یک میدان آنقدر چرخیده ام که سرگیجه ام چه همدمی شد
خیابانی را آنقدر در آن دویده ام
دور یک دایره وار کوچک آنقدر پا بر زمین کوبیده ام

که پدید آمدند میدانی و خیابانی و گودالی اینچنین ...!
از درد فراق تو .

سعید رضا علایی

چشم براهم، حادثه ای که خوب باشد

چشم براهم، حادثه ای که خوب
باشد
شهر را می گردم، شاید نگاهت
باشد
به شب می زند نوری که شاد شود
حالم
تو عطر گُل داری هوایت را
می خواهم
نوری باش که راه تاریک دلتنگ شود
تو هستی آن جهانی که من
می خواهم...!!

محبوبه برونی