قطره قطره.... نبودن هایت را جمع کرده ام!

قطره قطره....
نبودن هایت را جمع کرده ام!
اگر بغض امان دهد؛
امشب، گلویی تازه خواهم کرد!!!
خمره خمره دردها را میگذارم زیر خاک
دل نترس...این خمره ها روزی شرابت می کنند

مژده محمدیان

در خانه ی عشق

در خانه ی عشق
جز دلتنگی و
چشم انتظاری
خبری نبود
ومن
جز باران اشک
کاری نمی کردم

افسوس
که چنین کردم
افسوس

صبا جدکاره

در انتهای خیال ذهنت اندکی هم آواز من شو

در انتهای خیال ذهنت اندکی هم آواز من شو
بگذار صدایم با اهنگ قلبت موسیقی از جنس تنهایی به سوراید .
ای کاش در عمق چشمانت اندک جایی برای غرق شدن باقی مانده بود.

علیرضا حاتمی نژاد

خوشبختی

[ خوشبختی بدست آوردن همه اون چیزی که میخوای نیست
لذت بردن از همه اون چیزیه که داری⁦

+

+ما نسلی بودیم می تونستیم زندگی خوبی داشته باشیم ولی نشد

خودمون رو دریابیم

[ آدم اول باید با خودش رفیق باشه
و قدر خودشو بدونه
اونوقت خیلی از مشکلات،
اصلا دیگه پیش نمیان براش..
..]

تو خودت می دانی که زندگی چیست؟

تو ده منبر از زندگی
گفتی و ده کتاب از عشق،
از مزه شراب و عسل ناب،
از صدای پرنده و شرشر آب،
از بوی گل و گلشن و گلاب ،
و من از تو می پرسم
که دیوانه ای نادانم :
تو خودت می دانی که
زندگی چیست؟

مزه عشق را چشیده ای ؟
تو اصلا می دانی
نان خوردنیست؟
و پرنده بی آب و دان مردنی؟

سعید قاسم مختاری

زلالی چشمهایت جاری

زلالی چشمهایت جاری
نمی دانم
بنوشم ؟
بنگرم ؟
یا درش غرق شوم

سعید.قاسم مختاری

بعضی وقتها تنها شدن‌های یهویی،

بعضی وقتها تنها شدن‌های یهویی،
.
.
.
.
.

.
.
چیزایی رو بهت می‌فهمونه که سال‌ها بودن با کسی بهت نمی‌فهمونه.