| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
می نویسم باز .
نقش می بندد باز .
حروف را دوست دارم ، منظورم را مکتوب می کنند ... باز .
اما تو را که نمی توانم بنویسم .
حروف و کلمات ، تو نمی شوند باز .
و من در اندوه ادامه سوزعطشی در اعماق وجودم
تو را می خواهم ... باز.
و دوباره حروف و کلمات را بازی می کنم... باز .
چون میسر نیست من را کام تو
عشق بازی می کنم با نام تو
و این راه هنوز هم مانده باز...
قاسم رندی
باران که میبارد
ما زیر یک چتر
به هم نزدیک میشویم
آنقدر نزدیک که حتی
فاصله هم خیس میشود
#محمد_دولت_آبادی
هرگز ناامید مشو،
اغلب از میان یک دسته کلید،
این آخرین کلید است که قفل را می گشاید.
به به..
باز هم باران،
مرزهای جغرافی قلبم را
با خودش برد شمال..
انگار می داند!
طاقتم طاق شده است...
تورج میرزایی
طرح گیسوی تو
دیوانه کند عاقل را
وه چه بختی
که دیوانه این طرح شدم.
سعید قاسم مختاری
تصویرهای با تو بودن را سخت به یاد می آورم!
عجیب است! انگار خاطرات تو صورتی از اشکال نیست!
هر گاه دلتنگ تو می شوم و خاطره ای از تو را به یاری می خوانم، کامم به شعری عاشقانه شیرین می شود!
گویا خاطره ی هر لحظه ای که در کنار توام، شعری یگانه می شود و در یادم می نشیند...
اگر قرار نبود تو را دوست بدارم، این غزل ها که خاطرات تو را می سرایند، تلقینِ کدام شاعر شیرین سخنی است به جز عشق تو؟!..
سولماز رضایی
