ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای

ای گل شوخ که مغرور بهاران شده ای
خبرت نیست که در پی چه خزانی داری...

"صائب تبریزی"

من هرچه را تصور کرده ام ؛

من هرچه را تصور کرده ام ؛
به آن دست یافته ام..
مثل آغوش تو

حمیدرضاصوری

یه موقع حسرت چیزی رو میخوری که

یه موقع حسرت چیزی رو میخوری که
ممکنه هیچ وقت به دست نیاری
یه موقعی هم هست حسرت چیزی رو میخوری که
تو دستات بود ولی از دستش دادی

اندوهت را بتکان...

اندوهت را بتکان...
جهان منتظرت نمی ماند
تا حالت خوب شود.
جهان صبر نمی کند
تا غصه ات سر آید.
جهان برای هیچکس منتظر نمی ماند.
جهان می رود چه تو
غمگین باشی و چه شادمان

اندوهت را بتکان...

وقتى سعى کنى همه چیز رو کنترل کنى

وقتى سعى کنى همه چیز رو کنترل کنى
از هیچ چیزى لذت نمیبرى
ریلکس باش، نفس بکش، رها کن و فقط زندگى کن....

پنجره‌ها عشق را دوره می‌کنند

پنجره‌ها
عشق را دوره می‌کنند
در واپسین روزهای شهریوری که
به باران رسیده است ؛
در "جنگ و صلحی "
در حال گذار
میان بودن و نبودن
هنوز می‌توانم
نگاهم را
به بیرون بدوزم
و تو را
از لا به لای برگ‌هایی
که قرار ندارند
به شعرهایم برسانم


سیده مریم وهابی

اگه بتونی توی شرایط منفی ، مثبت بمونی برنده ای

اگه بتونی توی شرایط منفی ، مثبت بمونی برنده ای

ماه شهریور پر است از خاطراتِ عشق من

مست کرد امشب نسیم مستِ شهریور مرا
گرچه باز از چشمِ تَر آبانم، از دلْ آذرم

ماه شهریور پر است از خاطراتِ عشق من
من به جان تا زنده باشم، عاشق شهریورم !

شاهدم باش ای سحر! کامشب تو خندیدی و من
همچنان گریان به یاد آن بتِ افسونگرم

آن بهشتِ آرزویم، تاجِ عمرم، هستیم
سایه پروردِ خیالم، نازنینم، دلبرم …


"مهدی اخوان ثالث"

وقتی عبورم تا دوردست‌های خیال توست

وقتی عبورم
تا دوردست‌های خیال توست
و دشت دشت عشق
مرا به تو راهی می‌کنند
سراسر ، واژه‌هایی می‌شوم
که دنیایم را
به شعر می‌رساند


سیده مریم وهابی

بر این اصل رندگی کن:

بر این اصل رندگی کن:
بودنشون زیباست، نبودنشون ضرری نداره....