خوشبختی می تونه داشتن آدمی باشه که

خوشبختی می تونه داشتن آدمی باشه که
بلده حتی از راه های دور هم حالتو خوب کنه

صبح که می‌شود

صبح که می‌شود

برای کلاغ‌ها

از عشقمان بگو

بگذار یک کلاغ چهل کلاغ شود

دوست داشتنمان!

دلم می‌خواهد

قصه‌ی من و تو

برسد به گوش تمام دنیا ...



"حمیدرضا عبداللهی"

در دیده‌ی من

در دیده‌ی من

جمله خیال اند و تو نقشی

بر خاطر من

جمله فراموش و تو یادی . . .




امیرخسرو دهلوی

در حوالی رویاهایم کسی هست که

در حوالی رویاهایم کسی هست که
بعد از هر باران دلتنگی رنگین کمان میشود برایم با تارو پود عشق
کسی هست که
آسمان تنهایی ام را با تمام عظمتش به آغوش می کشد
کسی هست که
ابرها را وسوسه میکندبه لحن باران وقتی هوایش درمن گل میکند
اما .....همیشه ...کسی هست که نیست ......

دلم ....کتابی ست قطور

دلم ....کتابی ست قطور
پراز بغض های بازنشده ....
پراز دلخوری ها و دلتنگی ها ...
دست نخورده و بکر مانده است برسر طاقچه ی عادت ....
که عبور می کنند از کنارش بی درنگ ...
وسالهاست که میگذرد وهنوز نخوانده است کسی کتاب دلم را .....
(سارا قبادی)

بعضی وقتا باید سکوت کنی

یه روزی همه ی زخمهای زندگی خوب میشه...
اما بعضی حرفا هیچوقت فراموش نمیشه...نه که چون حرف تلخه...نه...
چون کسی بهت میگه که انتظارشو نداشتی....شاید اون حرف از نظر خیلیا بد نباشه
اما فقط خود توئی که میفهمی چقدر به خاطرش داغون شدی....
بعضی وقتا باید سکوت کنی و بخاطر خیلی چیزا پیگیر نشی
اما....هیچوقت هم یادت نمیره که چی بهت گذشت تا ....گذشت

گاهی دلت به راه نیست ....ولی سر به راهی ...

گاهی دلت به راه نیست ....ولی سر به راهی ...
خودت را می زنی به آن راه و میروی ...
و همه
چه خوش باورانه فکر می کنند که تو رو به راهی .....

من آن‌ قدر دوست ‌ات می ‌دارم

من آن‌ قدر دوست ‌ات می ‌دارم

که دوباره بعد از مرگ

به خانه باز خواهم گشت،

و بر می‌گردم.

من بر می‌گردم،

درست به شیوه‌ی شبنمی

در گرگ‌ و میشِ سحر.


((سید علی صالحی))

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشست
حال وقتی به لب پنجره می آیی نیست .....
(فاضل نظری)

آرزو می‌کردم کاش آدم‌ها می‌توانستند

آرزو می‌کردم کاش آدم‌ها می‌توانستند
مثلِ مه به هر کجا که می‌خواهند بروند.
گفتم اگر پنجره را باز کنم شاید او را ببینم
که در کوچه ایستاده و سرش را بالا گرفته است.
چهار بار رفتم دم پنجره، اما هرگز او را ندیدم.