هر چقدر هم که بخواهی خوب باشی ،
هر چقدر هم که بخواهی کاری به کارِ کسی نداشته باشی ؛
آخرش یک روز از بی انصافیِ آدم ها دلت می گیرد ...
مجبور می شوی مقابله به مثل کنی و بی انصاف باشی ...
آدم هایِ امروز ، به فکرِ خودشانند ،
و تو را مجبور می کنند برایِ دفاع از خودت هم که شده شبیهِ خودشان باشی !
اینجا کسی به فکرِ کسی نیست ...
اینجا سرزمینِ غرور و خودخواهی ست !
نرگس صرافیان طوفان
هر چه پُل
پشتِ سرم هست
خرابش بِنما
تا به فِکرم نزند
از رَهِ تو بَرگردم...
شهریار
آدمها به کفشها بیشباهت نیستند !
کفشی که همیشه پایت را میزند ...
آدمی که همیشه آزارت میدهد ...
هیچ وقت نخواهد فهمید تو چه دردی را ،
تحمل کردی تا با او همقدم باشی ...!
فروغ فرخزاد
یک خاطره داریم
و یک خَروار شب !
که هی تکرار میشود
و حافظهای که
هی از تو پُر میشود
وَ جانی که هی به لب میرسد
اما دَر نمیرود ...
لیلا مقربی
نیایش_صبحگاهی:
مهربان خدای من...
این دست های خالی به سوی تو بلند میشود
تو خود ای خزانه دار بخشش ها ،
بهترین ها را برای همه بندگانت محقق کن!
اگر قابل بدانی
دعا میکنم هیچ بنده ای از بندگانت،
عمر به بیماری نگذراند
و اسیر درد و رنج نگردد…
دعا میکنم شفا دهی تمام دردمندان را...
سلامت بدار تمام کسانی را جز تو پناه و یاوری ندارند
و براستی که همه ی ما کسی جز تو نداریم…
پرکن دامان کسانی راکه دستشان به درگاه بی نیاز توست
و صبور گردان تمام منتظران و بی قراران را.
____
یکشب؛
به دستهایت خواهم رسید
از آن آغوش خواهم ساخت وُ
خود را،
در آغوشِ تــو خواهم دید
یکشب، به موهایت خواهم رسید
از آن تا خدا بالا خواهم رفت
به لبهایت،
و از آن بوسه خواهم چید
به لبهایت خواهم رسید وُ بوسه خواهم چید وُ
لبخند خواهم دید!
یکشب،
به تــو خواهم رسید
به شبها ...بهروزها ... به خوابهایت
میدانم ... میدانم
میدانم،
یک روز
دستم به تمامِ خوابت خواهد رسید!
افشین صالحی
فرض کن همراه دو کوهنورد دیگر روی یک یخچال طبیعی ایستاده ای.
نفر اول سُر میخورد و در یک شکاف عمیق میافتد. اگر تو درخواست کمک کنی، ممکن است او زنده بماند،
اما این کار را نمیکنی و او میمیرد. نفر دوم را خودت داوطلبانه توی یک دره هُل میدهی.
کمی بعد او هم میمیرد. کدام مورد بیشتر روی وجدان تو سنگینی میکند؟
با بررسی منطقی گزینه ها، مشخص است هر دو مورد به یک میزان قابل سرزنش اند
و هر دو منجر به مرگ همراهانت میشوند. اما یک چیز باعث میشود مورد اول، یعنی مورد انفعالی،
کمتر از دیگری وحشتناک جلوه کند. به این احساس خطای از قلم انداختن میگویند.
این موضوع زمانی اتفاق میافتد که فعل یا انفعال منجر به عواقب بی رحمانه ای شود.
در چنین مواردی، ما انفعال را ترجیح میدهیم و نتایج آن برای ما آرامبخشتر است.
...
شناسایی خطای از قلم انداختن بسیار مشکل است؛ هر چه باشد،
عمل بیشتر از انفعال جلب نظر میکند،
در دهه ی۱۹۶۰، برخی جنبش های دانشجویی یک شعار قدرتمند برای محکوم کردن آن ایجاد کرده بودند «
اگر به حل مشکل کمکی نمیکنید، خود مشکل هستید.»